خلاصه داستان: دو سال پس از مرگ کانکی کن به دست آریما کیشو، CCG در سوراخ، غولها همچنان تهدیدی برای بشریت هستند. در حالی که غول های Anteiku عملاً مخفی شده اند، غول های ولگرد و اعضای درخت Aogiri فقط در حملات خود جسورتر شده اند. برای به چالش کشیدن این غولها، CCG تیم جدیدی از کبوترهای شکار غول را ایجاد کرده است که به طور موثر به غولهای مصنوعی یک چشم تبدیل شدهاند و میتوانند از همان کاگونه فوقالعادهای مانند غولها و سلاحهای Quinque CCG استفاده کنند. این تیم از غولهای مصنوعی که به نام Quinx شناخته میشوند، هنوز نسبتاً جدید و بیتجربه هستند، اما با توجه به راهنماییهای مناسب، پتانسیل آنها تقریباً نامحدود است. برای ارائه چنین راهنماییهایی، تیم کوینکس توسط کسی جز یکی از سربازان آموزشدیده آریما، ساساکی هیز، هدایت نمیشود. در حالی که اطلاعات کمی در مورد خود هایس وجود دارد، به نظر می رسد که این پسر با کانکی کن متوفی ارتباط دارد. بنابراین، نگرانی منطقی وجود دارد که آیا این تیم جدید جهان را از شر غولها خلاص میکند یا نه، یا فقط به مشکل دیگری برای حل CCG تبدیل میشود.
نقد و بررسی: اگر کسی که این را میخواند، نسخه اصلی Tokyo Ghoul را تماشا نکرده یا نخوانده است، قبل از اینکه به تماشای این نمایش فکر کنید، این کار را انجام دهید. علیرغم عنوان، بازیگران جدید شخصیت و رد زمانی، این یک سری ریبوت یا اسپین آف برای سریال اصلی Tokyo Ghoul نیست. این یک دنباله است که بعد از اتفاقات سریال اصلی شروع می شود و مستقیماً تحت تأثیر همان داستان قرار می گیرد. در حالی که من معمولاً نگران پریدن مردم به وسط برخی داستانها نیستم، این یکی از آنهایی است که اگر شخصیتهای گذشته را نشناسید، هیچ معنایی ندارد و طنین احساسی صفر خواهد داشت. شاید بپرسید چرا من اینقدر مطمئن هستم؟ساده. با توجه به اینکه فصل دوم Ghoul (ریشه A) چقدر باعث شد که بخواهم سریال را به طور کامل فراموش کنم، و همچنین مدت زمان قابل توجهی بین پایان آن فصل و این فصل، اکثریت قریب به اتفاق شخصیت های این سریال را به کلی فراموش کرده بودم.. وقتی شروع به تماشای Tokyo Ghoul:re کردم، مجبور شدم گهگاه مکث کنم تا با احتیاط در یک ویکی جستجو کنم تا به خودم یادآوری کنم که این افراد چه کسانی هستند و اصلاً چرا اهمیت دارند. با این حال، زمانی که این پایه و اساس تقویت شد، همه چیز برای من شروع به کلیک کردن کرد و اینطور بود که از ابتدا هرگز از این نمایش دست نکشیده بودم. با این حال، با توجه به این واقعیت که من سریال اصلی را تماشا کردهام و فقط باید خاطره تکهتکهشدهام از سریال را بازسازی کنم، نمیتوانم تصور کنم که این نمایش چقدر برای افراد جدیدی مزخرف و دردناک خواهد بود.
اگر بخواهیم منصف باشیم، چند لحظه وجود دارد که حتی با زمینهسازی، چندان معنا ندارد.
بنابراین ، اکنون که من کاملاً اظهار داشتم که هیچ یک از این موارد منطقی نخواهد بود مگر اینکه شما در معرض پیش نمایش های این سریال قرار نگرفته باشید ، فکر می کنم می توانم به بررسی واقعی این سریال Grimdark ، Edgy و Nonsense بپردازم که منبه دلایلی ماننددقیقاً مانند پیش بینی توکیو Ghoul ، این سریال با برخی از مراحل سبک در تمام جنون هایی که این دنیای آلوده به غول ارائه می دهد ، شروع می شود. Sasaki Haise ، به جای شروع با شخصیتی که عمدتاً این نمایش را اجرا می کند ، با بازیگران کاملاً جدید نمایش شخصیت هایی که تیم Quinx را تشکیل می دهند ، شروع می شود. نکته قابل توجه در مورد این تغییر بازیگران این است که توانایی ما برای یادگیری و دلسوز بودن نسبت به CCG را به شکلی که در فصول قبلی ارواح امکان پذیر نبود ، باز می کند ، زیرا این افراد در درجه اول متمرکز بر ابراز همدردی با ارواح هیولا بودندواداز طریق چشمان اوری کولی خودخواهانه خودخواهانه ؛مورون یانکی با قلب طلا ، شیرازو جینشی ؛موتسوکی آرام و ناتوان ؛و ، سرانجام ، Oppai-Loli Neet (با عرض پوزش ، اما این به معنای واقعی کلمه همه چیز در شخصیت او وجود دارد) ، Yonebayashi Saiko ، ما باید در مورد مبارزات کسانی که در CCG هستند یاد بگیریم تا علایق مختلف خود را بیشتر کند. با این حال ، به اندازه کافی جالب است که شایان ذکر است که همه این شخصیت ها در ابتدای توکیو غول شباهت هایی با وضعیت کانکی کن دارند. به ویژه ، در حالی که همه آنها تصمیم به تبدیل شدن به ارواح مصنوعی گرفتند ، آنها هنوز مجبور به راه رفتن یک خط خوب بین تبدیل شدن به چیزهایی هستند که آنها شکار می کنند و انسان هستند. مهمتر از آن ، همه آنها به همان اندازه ساده لوح و بی قدرت هستند که در ابتدا کن قبل از آنکه او به "یک چشم" بدنام تبدیل شود. بنابراین ، از یک طرف ، ما نگاهی اجمالی به این جهان به ما داده می شود که قبلاً با یک بازیگران جدید ، اگر نسبتاً اساسی باشد ، ممکن نبود. از طرف دیگر ، معرفی آهسته این جهان با شخصیت هایی که مبهم شبیه به شخصیت هایی است که از قبل می شناسیم و عشق می کند ، غواصی در این نمایش را برای طرفداران قدیمی این سریال بسیار ساده تر می کند. در کل ، این سری جدید یک کار نسبتاً مناسب و معقول را بین سری جدید و قدیمی انجام می دهد تا هضم آن آسان شود.
اعطا می شود ، سخت نیست که این گروه از dorks های بی نظیر و جذاب را بخاطر خودشان دوست داشته باشید.
حیف که هیچ یک از این شخصیت های جدید دلیل محکمی برای علاقه مند شدن به این نمایش نیستند، یا دلیل اصلی اینکه چرا کسی در وهله اول آن را انتخاب کرده است. متأسفانه، هیچ یک از شخصیت های جدید سریال آنقدر قوی نیستند که بتوانند این نمایش را به خودی خود حمل کنند. بنابراین، برای اینکه این نمایش دلیل محکمی برای سرمایه گذاری با این چیزهای جدید داشته باشیم، با مبارزات ساساکی هایس، رهبر تیم Quinx و فردی که به دلایلی عجیب، نسخه Post-Jack را دارد آشنا می شویم. کانکی در سرش نشسته و مدام او را وسوسه می کند که او را بپذیرد. از آنجایی که نتیجه کاملا واضح است، به سادگی بیان میکنم که هیز بهعنوان یک وسط وجودی بین نیمههای متخاصم کانکی کن وجود دارد. مانند کانکی جوان، ساده لوح و ناتوان، هیز به همان اندازه روی حفظ شخصیت انسانی خود و مراقبت از اطرافیانش تا حدی سرمایه گذاری می کند که به ضرر خودش باشد. با این حال، در عین حال، او هنوز هم بسیار غول است و کینهای بد نسبت به این دنیا دارد که چیزهای زیادی از او داده و از او گرفته است. به طور خلاصه، این به سادگی به این معنی است که Haise کمی آشفته است. او این همه سرمایه گذاری شخصی روی اطرافیانش دارد و از اینکه در گذشته چه کسی یا چه کسی بوده است می ترسد، زیرا هیچ خاطره ای از زندگی خود به عنوان کانکی کن ندارد. با این حال، در همان زمان، ارواح گذشتهاش، به معنای واقعی کلمه، او را صدا میزنند و به او قدرت میدهند تا آرام آرام خود قدیمیاش را به سطح برگرداند، به جای اینکه مانند این هویت جدید و دروغین که آریما ساخته است، وجود داشته باشد. او پس از "مرگ" کانکی.
برنامه "Maximum Edge" را با زیربرنامه "Yaoi Untertones" آغاز کنید.
این قطعاً خوب پیش خواهد رفت و کاملاً منطقی خواهد بود.
بله ، همه اینها صادقانه معنی ندارد و تاکنون در مقابل روانشناسی واقعی پرواز می کند که این وضعیت با هایز در مقابل کانکی چیزی کم خنده دار اما قانع کننده نیست علی رغم مسخره بودن آن. از نظر عملکردی ، خوب کار می کند زیرا Haise به عنوان یک قدم آزمایشی به عقب از شخصیت Kaneki وجود دارد ، صرف نظر از اینکه کدام استمرار گذشته او را دنبال می کرد (مانگا یا ریشه A) ، و به ما بازگشت به سمت انسانی تر که آسان تر بودهمدلی بادر عین حال ، با این حال ، خاطراتی که او فاقد آن است ، ما را به همان اندازه سرمایه گذاری در تبدیل شدن به کانکی یک بار دیگر از آنجا که ما آنقدر چمدان های غیرقابل تحقق را به ما می دهد ، که فقط به آن یادآوری می کنیم ، قسمت بعد از اپیزود ، همانطور که هایز به افرادی که قبلاً می پردازد ، می پردازد. با دوستان تماس بگیرید. رابطه او با توکا ، به ویژه ، احساسی ترین انگیزه برای بازگشت کانکی قدیمی به همراه آن بشریت است که در هایز و قدیمی و جک کانکی می بینیم. بنابراین ، به آرامی اما مطمئناً ، فشار اصلی این نمایش ، مبارزات Haise است که او قبلاً چه کسی بود و خود را به ارواح در درون او می داد. برای اینکه این واقعیت را از همه بدتر و آشکارتر تر کند ، میزان سیاه در موهای هایز افزایش می یابد ، زیرا او می خواهد کانکی را بیشتر و بیشتر بپذیرد تا اینکه کاملاً از بین برود ، ظاهراً همراه با هویت خود به عنوان ساساکی هایز.
هرچه بیشتر به ایمو emo درونی خود تسلیم شود ، روح و ظاهر او سیاهتر می شود.
مسیح هر کس که به آن فکر می کرد ، همزمان یک نبوغ و احمقانه به عنوان جهنم است.
با این حال، همانطور که مبارزه درونی هایس ادامه دارد، مبارزه بیرونی مبارزه با تهدید غول در درگیری های مقیاس بزرگ نیز وجود دارد. البته این جایی است که نقش هایس به عنوان یک رهبر برای این یک چشمان نوپا مطرح می شود، بنابراین دلیل بیشتری برای مراقبت از آنها و ایمنی آنها به ما می دهد - که اگر قرار باشد آنها را در معرض خطر بیشتری قرار دهد. کاملا صادقانهبرای تشویق رشد و کشف مجدد او که قبلاً بوده است، به نظر می رسد که هایس مجبور می شود چندین نبرد علیه گروه های غول که یا در گذشته می شناخت یا افرادی که قبلاً از آنها مراقبت می کرد بجنگد. در حالی که این درام عمدتاً در پسزمینه جریان دارد، همین نبردها اغلب به محل اثبات زیردستان هایز در جوخه کوینکس تبدیل میشوند. البته، همه اینها واقعاً به این معنی است که ما میبینیم این شخصیتهای جدید با هم برخورد میکنند و برنده میشوند یا به طرز وحشتناکی شکست میخورند، و آنها را وادار میکند تا از محدودیتهای فعلیشان به سبک استاندارد شونن عبور کنند. یوری، بهویژه، دچار نوعی پیشرفت تقریباً مشابه با کانکی قدیمی میشود، زیرا او به دنبال قدرتی است که بتواند خود را حفظ کند و در نهایت هدف محرک خود را از بین ببرد، هر چقدر هم که این هدف بیمعنی باشد. با این حال، با بقیه اعضای Quinx Squad، سایههای شخصیتی و غواصی متفاوتی وجود دارد که تعامل آنها را با وجود اینکه بیشتر آنها ساده و بینظیر هستند، جالب و به یاد ماندنی میکند. اما این حقیقت تاسف بار ماجراست. علیرغم اینکه هر چند وقت یکبار در معرض نمایش قرار میگیرند یا انگیزههایی به آنها داده میشود که مشخص میکند چه کسی هستند و چرا باید به آنها اهمیت بدهیم، این شخصیتهای جدید در مواجهه با داستان هایس و دسیسههای مبارزه او و در نهایت آنقدرها جالب یا مهم نیستند. تسلیم شدن به دیو درونی خود، بسیار تحت اللفظی.