هنگامی که یک سیستم ظلم و ستم اقتصادی فروپاشید ، موارد جدیدی برای پر کردن خلاء ایجاد شد.
کالوین شرمرهورن استاد تاریخ در دانشکده مطالعات تاریخی ، فلسفی و دینی دانشگاه ایالتی آریزونا و نویسنده "زحمت غیرقابل قبول: تاریخ برده داری ایالات متحده" است.
جنگ داخلی مجدداً ستوان جیمز هیز ، از سمت چپ ، ساموئل استفنسون و ماروین-آلوونزو گرر در یک جشن ژوئن در آتلانتا سیکلوراما و موزه جنگ داخلی در آتلانتا در سال 2014 شرکت می کنند. (کنت دی. جانسون/AP)
ژوئن - روز رهایی 1865 - قرار بود دوره جدیدی از ایجاد ثروت سیاه را آغاز کند. پس از 12 نسل مشروط به سرقت نهادینه شده برده داری ، 4 میلیون آمریکایی آفریقایی تبار اکنون آزاد بودند که درآمد و مدرک کسب کنند ، اموال را نگه دارند ، شرایط سخت و هوا را حفظ کرده و ثروت را به نسل بعدی منتقل کنند. آنها مطمئناً نردبان اقتصادی را می گیرند ، اگر نه در یک نسل ، در چند مورد.
تجربه کامل را بدست آورید. Arrowright برنامه خود را انتخاب کنید
هشت نسل بعد ، شکاف ثروت نژادی هم خمیازه کشیده و در حال رشد است. خانواده سیاه معمولی فقط 1/10 ثروت سفیدی معمولی دارند. در سال 1863 ، آمریکایی های سیاه پوست نیمی از 1 درصد از ثروت ملی را در اختیار داشتند. امروز تقریباً بیش از 1. 5 درصد برای همان درصد از کل جمعیت است. علت این رکود تا حد زیادی نامرئی بوده است ، با فرض پیشرفت پس از پایان برده داری و دستاوردهای حقوق مدنی پنهان است. اما برای هر به دست آوردن آمریکایی های سیاهپوست ، مردم در قدرت ، بسته های جدیدی از تبعیض را ایجاد کردند ، که عمدتا از دید پنهان شده بودند ، که بارها و بارها وعده اقتصادی رهایی را خنثی کرد.
این یک تصور نادرست است که شکاف ثروت نژادی میراث ناگوار یک دوره گذشته است. اسطوره اینگونه پیش می رود: برده داری و جیم کرو فقر سیاه را پرورش دادند. در قرن بیستم ، میلیون ها خانواده سیاه پوست از جنوب به تعقیب دستمزدهای بالا در صنعت شهری رفتند. اما پس از گذشت چند دهه کارخانه ها بسته شدند ، شهرهای داخلی پوسیده شدند و "یک ضربه پیچیده از آسیب شناسی" در خانوارهای تک والدین پدیدار شد و نرخ حبس را افزایش داد.
اگر اینها دلایل بودند، راه حل ها آشکار به نظر می رسید: پایان دادن به تبعیض شغلی، مسکن و مدرسه، اجرای حقوق شهروندی و پاشیدن بازار با اقدام مثبت. اگر آن چیزها نتوانستند شکاف را از بین ببرند، پس مشکل یکی از پیگیری ها بود. اگر سیاه پوستان فقط به حومه شهر نقل مکان کنند، ازدواج کنند، مدرسه را تمام کنند، تمرین کنند و طبق قوانین بازی کنند، شکاف از بین می رود.
اما این یک افسانه است که در آنچه تانهیسی کوتس آن را «غارت آرام» مینامد، پنهان شده است. در روایت کلان آزادی و حقوق شهروندی، معایبی که وجود دارند، دقیقاً به این دلیل نامرئی هستند که افراد صاحب قدرت به طور مداوم اشکال جدیدی از تبعیض را ابداع می کنند.
این کشور بین دهههای 1870 و 1910 صنعتی شد، اما به جای ناپدید شدن، معایب سیاهپوستان آمریکایی به سادگی تغییر کرد. دزدی خشونتآمیز بردهداری با اجاره دادن به محکومین، بهرهبرداری سهام و - پس از یک مبارزه قهرمانانه حقوق مدنی بین سالهای 1863 و 1873 - محرومیت از حقوق و تبعیض قانونی یا جیم کرو جایگزین شد.
زمانی که مردم آفریقایی تبار شروع به نقل مکان به شهرهای صنعتی در طول جنگ جهانی اول و پس از آن کردند، با هزینههای اضافی برای فرصتها - به عنوان مثال، اجارههای بالا - و اشکال جدید تعصب مواجه شدند. کیلی میلر، ریاضیدان و جامعه شناس سیاهپوست در سال 1930، گفت: «سیاهپوستان در برابر استانداردهای مرد سفیدپوست هستند، بدون اینکه فرصتی برای مرد سفید داشته باشد. جایگزین، گزینه ها. ایزابل ویلکرسون، که سفر جنوب سیاهپوستان به شمال را شرح می دهد، خاطرنشان کرد که مهاجران به شیکاگو "در کلبه های برده های مجازی زندگی می کردند که روی هم چیده شده بودند."
با شکلگیری مهاجرت بزرگ، پلههای برقی به سمت طبقه متوسط برای خانوادههای سیاهپوست شروع به حرکت کردند، اما آنها به آرامی حرکت کردند. کارگران سیاهپوست به اتحادیهها پیوستند، آموزش دیدند، در مسکن دو برابر شدند، پسانداز کردند و طبق قوانین بازی کردند. اما جیم کرو، سیاهپوستان را از جنوب دنبال کرد و در مسکن فدرال و سیاستهای اجتماعی ظاهر شد. دموکراتهای جنوبی دروازهبان قانون نیو دیل بودند، بنابراین وقتی دولت فدرال حقوق اقتصادی ایجاد کرد، امتیازات سفیدپوست را ایجاد کرد.
آمریکایی های آفریقایی تبار که به دنبال وام مسکن بودند، خود را با خط قرمز مواجه کردند - واجد شرایط دریافت اعتبار نبودند - زیرا دولت این وام ها را تضمین نمی کرد. هزینههای مسکن بدون اینکه ساکنان سیاهپوست در ارزش خانههایشان سهمی داشته باشند، افزایش یافت، در حالی که محلهها به دلیل کمبود سرمایهگذاری رو به زوال بودند. متخصصان و توسعه دهندگان املاک و مستغلات با سیاست های وام دهی نژادپرستانه دست به دست هم دادند و خانواده های سیاهپوست را به محله هایی که در آن معایب همدیگر را ترکیب می کردند، سرکوب کردند. مدارس و خدمات با کیفیت پایین در محلههای فقیرنشین باعث افزایش تحرک میشد. از آنجایی که ارزش ویژه مسکن حدود دو سوم ثروت متوسط خانوارها را تشکیل میدهد، سیاهپوستان آمریکایی را از ایجاد سهام در دوران افزایش بیسابقه ارزش خانهها محروم میکند و نابرابریهای ثروت را تشدید میکند.