15. 3 سیستم های نرخ ارز

  • 2021-10-30

نرخ ارز بر اساس تقاضا و عرضه تعیین می شود. اما دولت ها می توانند به طرق مختلف بر آن نرخ های ارز تاثیر بگذارند. میزان و ماهیت دخالت دولت در بازارهای ارز، سیستم های جایگزین نرخ ارز را تعریف می کند. در این بخش به بررسی برخی از سیستم های رایج و بررسی برخی از مفاهیم کلان اقتصادی آنها می پردازیم.

سه دسته کلی از سیستم های نرخ ارز وجود دارد. در یک سیستم، نرخ ارز صرفاً توسط نیروهای بازار خصوصی و بدون دخالت دولت تعیین می شود. با نوسانات تقاضا و عرضه ارز، ارزش ها دائماً تغییر می کنند. در سیستمی دیگر، ارزش‌های ارز مجاز به تغییر هستند، اما دولت‌ها در تلاش برای تأثیرگذاری بر این ارزش‌ها در بازارهای ارز مشارکت می‌کنند. در نهایت، دولت ها ممکن است به دنبال تثبیت ارزش پول خود باشند، چه از طریق مشارکت در بازار یا از طریق سیاست های نظارتی.

سیستم های شناور آزاد

در سیستم نرخ ارز شناور آزاد، دولت ها و بانک های مرکزی در بازار ارز مشارکت نمی کنند. رابطه بین دولت‌ها و بانک‌های مرکزی از یک سو و بازارهای ارز از سوی دیگر تقریباً مانند رابطه معمول بین این مؤسسات و بازارهای سهام است. دولت ها ممکن است بازارهای سهام را برای جلوگیری از تقلب تنظیم کنند، اما ارزش سهام خود در بازار شناور است. به عنوان مثال، دولت ایالات متحده برای تأثیرگذاری بر قیمت سهام در بازار سهام دخالت نمی کند.

مفهوم سیستم نرخ ارز کاملاً شناور یک مفهوم نظری است. در عمل، تمام دولت ها یا بانک های مرکزی در بازار ارز مداخله می کنند تا بر نرخ ارز تأثیر بگذارند. برخی از کشورها، مانند ایالات متحده، تنها به میزان اندکی مداخله می کنند، به طوری که مفهوم سیستم نرخ ارز شناور آزاد به آنچه واقعاً در ایالات متحده وجود دارد نزدیک می شود.

یک سیستم شناور آزاد این مزیت را دارد که خود تنظیم شود. در صورت واگذاری نرخ ارز به بازار نیازی به مداخله دولت نیست. نیروهای بازار همچنین نوسانات زیادی را در تقاضا یا عرضه محدود می کنند. به عنوان مثال فرض کنید که تغییر چشمگیر در ترجیحات جهانی منجر به افزایش تقاضا برای کالاها و خدمات تولید شده در کانادا شد. این امر باعث افزایش تقاضا برای دلار کانادا ، افزایش نرخ ارز کانادا و خرید کالاها و خدمات کانادایی برای خرید بیگانگان می شود. بنابراین برخی از تأثیر نوسان در تقاضای خارجی با افزایش نرخ ارز جذب می شود. در واقع ، یک نرخ ارز با شناور آزاد به عنوان یک بافر برای عایق کاری اقتصاد از تأثیر رویدادهای بین المللی عمل می کند.

مشکل اصلی با نرخ ارز با شناور آزاد در غیرقابل پیش بینی بودن آنهاست. قراردادهای بین خریداران و فروشندگان در کشورهای مختلف نه تنها باید با تغییرات احتمالی در قیمت ها و سایر عوامل در طول زندگی آن قراردادها حساب کنند ، بلکه باید احتمال تغییر نرخ ارز را نیز در نظر بگیرند. به عنوان مثال ، توافق نامه توزیع کننده ایالات متحده برای خرید مقدار مشخصی از چوب کانادایی هر سال ، تحت تأثیر این احتمال قرار می گیرد که نرخ ارز بین دلار کانادا و دلار ایالات متحده در حالی که قرارداد عملی است تغییر کند. نوسان نرخ ارز باعث می شود معاملات بین المللی خطرناک تر شود و در نتیجه هزینه انجام تجارت با سایر کشورها را افزایش دهد.

سیستم های شناور مدیریت شده

دولت ها و بانک های مرکزی اغلب با خرید یا فروش ارزهای خود به دنبال افزایش یا کاهش نرخ ارز خود هستند. نرخ ارز هنوز هم برای شناور رایگان است ، اما دولت ها سعی می کنند بر ارزش های خود تأثیر بگذارند. مشارکت دولت یا بانک مرکزی در یک سیستم نرخ ارز شناور ، یک شناور مدیریت شده نامیده می شود.

کشورهایی که دارای سیستم نرخ ارز شناور هستند ، هر از گاهی در بازار ارز در تلاش برای افزایش یا پایین آمدن قیمت ارز خودشان مداخله می کنند. به طور معمول ، هدف از چنین مداخلات جلوگیری از نوسانات ناگهانی بزرگ در ارزش ارز یک کشور است. چنین مداخلات احتمالاً در صورت وجود تأثیر کمی بر نرخ ارز خواهد داشت. تقریباً 1. 5 تریلیون دلار ارز هر روز در بازار جهانی دست ها را تغییر می دهد. برای هر یک از آژانس ها - حتی یک آژانس به اندازه دولت ایالات متحده یا فدرال فدرال - دشوار است که تغییرات چشمگیری در نرخ ارز را مجبور کند.

با این حال، دولت ها یا بانک های مرکزی گاهی اوقات می توانند بر نرخ ارز خود تأثیر بگذارند. فرض کنید قیمت ارز یک کشور به سرعت در حال افزایش است. دولت یا بانک مرکزی کشور ممکن است به دنبال جلوگیری از افزایش بیشتر باشد تا از کاهش عمده صادرات خالص جلوگیری کند. اعلام غیرقابل قبول بودن افزایش بیشتر نرخ ارز و به دنبال آن فروش ارز آن کشور توسط بانک مرکزی به منظور کاهش نرخ ارز، گاه می تواند سایر فعالان بازار ارز را متقاعد کند که نرخ ارز بیشتر از این افزایش نخواهد یافت.. این تغییر در انتظارات می تواند باعث کاهش تقاضا و افزایش عرضه ارز شود و در نتیجه به هدف پایین نگه داشتن نرخ ارز دست یابد.

نرخ ارز ثابت

در سیستم نرخ ارز ثابت، نرخ مبادله بین دو ارز توسط سیاست دولت تعیین می شود. مکانیسم های متعددی وجود دارد که از طریق آنها نرخ ارز ثابت ممکن است حفظ شود. سیستم حفظ این نرخ‌ها هرچه که باشد، همه سیستم‌های نرخ ارز ثابت دارای ویژگی‌های مهمی هستند.

یک استاندارد کالایی

در یک سیستم استاندارد کالا، کشورها ارزش پول مربوطه خود را نسبت به یک کالا یا گروهی از کالاها مشخص می کنند. با ثابت بودن ارزش هر ارز بر حسب کالا، ارزها نسبت به یکدیگر ثابت هستند.

برای قرن ها، ارزش بسیاری از ارزها نسبت به طلا ثابت بود. به عنوان مثال، فرض کنید قیمت طلا در ایالات متحده 20 دلار در هر اونس تعیین شده است. این بدان معناست که دولت ایالات متحده متعهد به مبادله 1 اونس طلا به هر کسی که 20 دلار را تحویل می دهد، است.(این مورد در ایالات متحده بود - و تا سال 1933 تقریباً 20 دلار قیمت بود.) حالا فرض کنید که نرخ مبادله بین پوند انگلیس و طلا 5 پوند به ازای هر اونس طلا باشد. با 5 پوند و 20 دلار که هر دو با 1 اونس طلا معامله می شوند، 1 پوند با 4 دلار مبادله می شود. هیچ کس بیش از 4 دلار برای 1 پوند پرداخت نمی کند، زیرا 4 دلار همیشه می تواند با 1/5 اونس طلا مبادله شود، و آن طلا را می توان با 1 پوند مبادله کرد. و هیچ کس 1 پوند را کمتر از 4 دلار نمی فروشد، زیرا صاحب 1 پوند همیشه می تواند آن را با 1/5 اونس طلا مبادله کند، که می تواند با 4 دلار مبادله شود. در عمل، به دلیل هزینه‌های مربوط به مبادله ارزها برای طلا، ارزش واقعی ارز می‌تواند کمی از سطوحی که ارزش کالایی آن‌ها را نشان می‌دهد متفاوت باشد، اما این تغییرات جزئی هستند.

طبق استاندارد طلا، مقدار پول با مقدار طلا در یک کشور تنظیم می شد. به عنوان مثال، اگر ایالات متحده تضمین می کرد که دلار را با طلا با نرخ 20 دلار در هر اونس مبادله کند، نمی توانست بیشتر از آن پولی که بتواند با طلای خود پشتیبان کند، منتشر کند.

استاندارد طلا یک سیستم خودتنظیمی بود. فرض کنید با نرخ ثابت مبادله ای که استاندارد طلا قید شده است، عرضه ارز یک کشور از تقاضا بیشتر باشد. این نشان می‌دهد که هزینه‌های خروجی از کشور بیشتر از هزینه‌های جاری است. از آنجایی که ساکنان ارز خود را برای خرید خارجی تامین می‌کردند، خارجی‌هایی که آن ارز را خریداری می‌کردند می‌توانستند آن را با طلا بازخرید کنند، زیرا کشورها تضمین می‌کردند که طلا را با ارزهای خود با نرخ ثابت مبادله کنند. بنابراین طلا با کسری از کشور خارج می شود. با توجه به تعهد مبادله ارز کشور به طلا، کاهش ذخایر طلای یک کشور آن را مجبور به کاهش عرضه پول می کند. این امر باعث کاهش تقاضای کل در کشور و کاهش درآمد و سطح قیمت می شود. اما هر دوی این رویدادها باعث افزایش صادرات خالص در کشور می شود و کسری تراز پرداخت ها را از بین می برد. تعادل حاصل می شود، اما به قیمت رکود. کشوری که در تراز پرداخت‌های خود مازاد داشته باشد، جریان طلا را تجربه خواهد کرد. این امر باعث افزایش عرضه پول و افزایش تقاضای کل می شود. این به نوبه خود باعث ایجاد قیمت های بالاتر و تولید ناخالص داخلی واقعی بالاتر می شود. این رویدادها صادرات خالص را کاهش می دهد و مازاد تراز پرداخت ها را اصلاح می کند، اما دوباره به قیمت تغییرات در اقتصاد داخلی.

به دلیل این تمایل برای اصلاح عدم تعادل در تراز پرداخت های یک کشور تنها از طریق تغییرات در کل اقتصاد، کشورها شروع به کنار گذاشتن استاندارد طلا در دهه 1930 کردند. آن دوره رکود بزرگ بود که طی آن تجارت جهانی عملاً متوقف شد. جنگ جهانی دوم حمل و نقل کالا را به یک پیشنهاد بسیار خطرناک تبدیل کرد، بنابراین تجارت در طول جنگ به حداقل رسید. در حالی که جنگ رو به پایان بود، نمایندگان ایالات متحده و متحدانش در سال 1944 در برتون وودز، نیوهمپشایر گرد هم آمدند تا مکانیزم جدیدی را ایجاد کنند که از طریق آن تجارت بین‌المللی پس از جنگ تامین مالی شود. این سیستم قرار بود یکی از نرخ های ارز ثابت باشد، اما با تاکید بسیار کمتر بر طلا به عنوان پشتوانه سیستم.

در سالهای اخیر ، تعدادی از کشورها ترتیبات هیئت ارز را تنظیم کرده اند که نوعی استاندارد کالا ، سیستم نرخ ارز ثابت است که در آن تعهد قانونگذاری صریح برای مبادله ارز داخلی برای ارز خارجی مشخص با نرخ ثابت و ارز وجود دارد. هیئت مدیره برای اطمینان از انجام تعهدات قانونی این ترتیب مستلزم. در ساده ترین شکل خود ، این نوع ترتیب دلالت بر این دارد که ارز داخلی فقط درصورتی صادر می شود که هیئت ارز مبلغ معادل ارز خارجی را که ارز داخلی به آن بسته می شود ، صادر کند. با توافق هیئت مدیره ارز ، توانایی کشور در انجام سیاست های پولی مستقل به شدت محدود است. این فقط می تواند ذخایر ایجاد کند که هیئت ارز بیش از حد ارز خارجی داشته باشد. اگر هیئت ارز از ارز خارجی کوتاه باشد ، باید ذخایر را کاهش دهد.

آرژانتین در سال 1991 یک هیئت ارزی تأسیس کرد و ارز خود را به دلار ایالات متحده ثابت کرد. برای اقتصادی که در دهه 1980 با کاهش تولید ناخالص داخلی واقعی و افزایش تورم ، گرفتار شد ، هیئت ارز برای بازگرداندن اعتماد به نفس در تعهد دولت به سیاست های تثبیت و ترمیم رشد اقتصادی عمل کرد. به نظر می رسید که هیئت ارز برای بیشتر دهه 1990 برای آرژانتین خوب کار می کند ، زیرا تورم فروکش می شود و رشد تولید ناخالص داخلی واقعی برداشت می شود.

اشکالاتی از هیئت ارز در اصل همان موارد مرتبط با استاندارد طلا است. در مواجهه با کاهش مصرف ، سرمایه گذاری و صادرات خالص در سال 1999 ، آرژانتین نتوانست از سیاست های پولی و مالی استفاده کند تا سعی کند منحنی تقاضای کل خود را به سمت راست تغییر دهد. این سیستم را در سال 2002 رها کرد.

نرخ ارز ثابت از طریق مداخله

توافق نامه برتون وودز خواستار تعیین ارزش هر ارز نسبت به سایر ارزها شد. با این حال ، مکانیسم حفظ این نرخ ها مداخله دولت ها و بانک های مرکزی در بازار ارز بود.

باز هم فرض کنید که نرخ ارز بین دلار و پوند انگلیس 4 دلار در هر 1 پوند ثابت است. فرض کنید که این نرخ یک نرخ تعادل است ، همانطور که در شکل 15. 5 "حفظ نرخ ارز ثابت از طریق مداخله" نشان داده شده است. تا زمانی که نرخ ثابت با نرخ تعادل همزمان باشد ، نرخ ارز ثابت به همان روشی با نرخ شناور آزاد عمل می کند.

شکل 15. 5 حفظ نرخ ارز ثابت از طریق مداخله

image

در ابتدا، قیمت تعادلی پوند انگلیس برابر با 4 دلار است، نرخ ثابت بین پوند و دلار. حال فرض کنید افزایش عرضه پوند انگلیس قیمت تعادلی پوند را به 3 دلار کاهش دهد. بانک انگلستان می تواند با فروش دلار پوند بخرد تا منحنی تقاضا برای پوند را به D تغییر دهد.2. از طرف دیگر، فدرال رزرو می تواند منحنی تقاضا را به D تغییر دهد2با خرید پوند

حال فرض کنید که بریتانیایی ها خرید کالاها و خدمات بیشتر از ایالات متحده را انتخاب می کنند. منحنی عرضه برای پوند افزایش می‌یابد و نرخ ارز تعادلی پوند (بر حسب دلار) به مثلاً 3 دلار کاهش می‌یابد. بر اساس مفاد توافقنامه برتون وودز، بریتانیا و ایالات متحده باید در بازار مداخله کنند تا نرخ ارز را به نرخ تعیین شده در توافق یعنی 4 دلار برگردانند. اگر قرار بود این تعدیل توسط بانک مرکزی بریتانیا، بانک انگلستان انجام شود، باید پوند بخرد. این کار را با مبادله دلارهایی که قبلاً در معاملات دیگر به دست آورده بود با پوند انجام می داد. همانطور که دلار می فروخت، چک هایی را که به پوند نوشته شده بود می گرفت. زمانی که بانک مرکزی دارایی را می فروشد، چک هایی که وارد بانک مرکزی می شود، حجم پول و ذخایر بانک را در آن کشور کاهش می دهد. برای مثال، در فصل توضیح عرضه پول دیدیم که فروش اوراق قرضه توسط فدرال رزرو باعث کاهش عرضه پول ایالات متحده می شود. به همین ترتیب، فروش دلار توسط بانک انگلستان باعث کاهش عرضه پول بریتانیا می شود. برای بازگرداندن نرخ ارز خود به سطح توافق شده، بریتانیا باید یک سیاست پولی انقباضی را اجرا کند.

از طرف دیگر، فدرال رزرو می تواند مداخله کند. می توانست پوند بخرد، چک بنویسد به دلار. اما زمانی که بانک مرکزی دارایی ها را خریداری می کند، ذخایری را به سیستم اضافه می کند و عرضه پول را افزایش می دهد. بنابراین، ایالات متحده مجبور به اجرای یک سیاست پولی انبساطی خواهد شد.

ناآرامی‌های داخلی ناشی از تلاش‌ها برای حفظ نرخ‌های ارز ثابت باعث نابودی سیستم برتون وودز شد. ژاپن و آلمان غربی از تلاش برای حفظ ارزش ثابت ارزهای خود در بهار 1971 دست کشیدند و اعلام کردند که از سیستم برتون وودز خارج می شوند. پرزیدنت ریچارد نیکسون در آگوست همان سال ایالات متحده را از سیستم خارج کرد و این سیستم فروپاشید. تلاش برای احیای نرخ های ارز ثابت در سال 1973 تقریباً بلافاصله از بین رفت و از آن زمان تاکنون جهان عمدتاً بر اساس یک شناور مدیریت شده عمل کرده است.

تحت سیستم برتون وودز ، ایالات متحده دلارهایی را که توسط دولت های دیگر برای طلا نگهداری می شد ، بازخرید کرده بود. رئیس جمهور نیکسون در حالی که ایالات متحده را از سیستم برتون وودز خارج کرد ، این سیاست را فسخ کرد. دلار دیگر از طلا حمایت نمی شود.

سیستم های نرخ ارز ثابت مزیت مقادیر قابل پیش بینی ارز را در هنگام کار ارائه می دهند. اما برای کار کردن نرخ ارز ثابت ، کشورهایی که در آنها شرکت می کنند باید شرایط اقتصادی داخلی را حفظ کنند که ارزش ارز تعادل را نزدیک به نرخ های ثابت نگه می دارد. ملل حاکم باید مایل به هماهنگی سیاست های پولی و مالی خود باشند. دستیابی به این نوع هماهنگی در بین کشورهای مستقل می تواند یک کار دشوار باشد.

این واقعیت که هماهنگی سیاست های پولی و مالی دشوار است به معنای غیرممکن نیست. یازده عضو اتحادیه اروپا نه تنها موافقت كردند كه نرخ ارز خود را به یكدیگر برسانند ، بلكه موافقت كردند كه یك ارز مشترک ، یورو را اتخاذ كنند. ارز جدید در سال 1998 معرفی شد و در سال 1999 به طور کامل پذیرفته شد. از آن زمان ، شش کشور دیگر پیوسته اند. ملتهایی که آن را پذیرفتند موافقت کردند که محدودیت های سختگیرانه ای در سیاست های مالی خود داشته باشند. هرکدام همچنان بانک مرکزی خود را دارند ، اما این بانکهای مرکزی ملی به طور مشابه با بانکهای منطقه ای سیستم ذخیره فدرال در ایالات متحده فعالیت می کنند. بانک مرکزی جدید اروپا سیاست های پولی را در سراسر منطقه انجام می دهد. جزئیات این سرمایه گذاری انقلابی و مشکلات خارق العاده ای که در سالهای اخیر با آن روبرو شده است ، در مورد همراه با این نکته ارائه شده است.

هنگامی که نرخ ارز ثابت است اما سیاست های مالی و پولی هماهنگ نمی شوند ، نرخ ارز تعادل می تواند از سطح ثابت آنها دور شود. هنگامی که نرخ ارز شروع به واگرایی کرد ، تلاش برای مجبور کردن ارزها از طریق مداخله در بازار می تواند بسیار مختل کننده باشد. و هنگامی که کشورها ناگهان تصمیم می گیرند این تلاش را انجام دهند ، نرخ ارز می تواند به شدت در یک جهت یا جهت دیگر حرکت کند. وقتی این اتفاق بیفتد ، فضیلت اصلی نرخ ارز ثابت ، پیش بینی آنها از بین می رود.

تجربه تایلند با بات، دشواری احتمالی تلاش برای حفظ نرخ ارز ثابت را نشان می‌دهد. بانک مرکزی تایلند نرخ مبادله دلار و بات را با قیمت 0. 04 دلار ثابت نگه داشته بود. چندین عامل، از جمله ضعف در اقتصاد ژاپن، تقاضا برای صادرات تایلند را کاهش داد و در نتیجه تقاضا برای بات را کاهش داد، همانطور که در پانل (الف) شکل 15. 6 "آناتومی سقوط یک ارز" نشان داده شده است. همانطور که در پانل (ب) نشان داده شده است، بانک مرکزی تایلند که متعهد به حفظ قیمت بات در 0. 04 دلار است، بات را برای افزایش تقاضا خریداری کرد. بانک های مرکزی با استفاده از ذخایر ارزهای خارجی خود، ارز خود را خریداری می کنند. دیده‌ایم که وقتی بانک مرکزی اوراق قرضه می‌فروشد، عرضه پول کاهش می‌یابد. وقتی ارز می فروشد نتیجه فرقی نمی کند. فروش ارز خارجی توسط بانک مرکزی تایلند به منظور خرید بات، عرضه پول تایلند را کاهش داد و دارایی بانک از ارزهای خارجی را کاهش داد. از آنجایی که معامله گران ارز شروع به شک کردند که ممکن است بانک از تلاش خود برای حفظ ارزش بات دست بکشد، بات را فروختند و منحنی عرضه را به سمت راست تغییر دادند، همانطور که در پانل (ج) نشان داده شده است. این امر بانک مرکزی را مجبور کرد که حتی بیشتر بات بخرد - حتی بیشتر ارز خارجی بفروشد - تا اینکه سرانجام از تلاش دست کشید و اجازه داد بات تبدیل به یک ارز شناور آزاد شود. در پایان سال 1997، بات تقریباً نیمی از ارزش خود را نسبت به دلار از دست داده بود.

شکل 15. 6 آناتومی سقوط یک ارز

image

ضعف در اقتصاد ژاپن، در میان عوامل دیگر، منجر به کاهش تقاضا برای بات شد (پانل [a]). این فشار نزولی بر ارزش بات نسبت به سایر ارزها وارد کرد. همانطور که در پانل (ب) نشان داده شده است، بانک مرکزی تایلند متعهد به حفظ قیمت بات در 0. 04 دلار، برای افزایش تقاضا بات خرید. با این حال، از آنجایی که دارندگان بات و سایر دارایی‌های تایلندی ترسیدند که ممکن است بانک مرکزی از تلاش خود برای تقویت بات دست بکشد، بات فروختند، منحنی عرضه بات را به سمت راست تغییر دادند (پانل [c]) و مقدار بیشتری را قرار دادند. فشار نزولی بر قیمت باتسرانجام در تیرماه سال 97، بانک مرکزی از تلاش خود برای حمایت از ارز صرف نظر کرد. در پایان سال، ارزش دلار بات به حدود 0. 02 دلار کاهش یافت.

همانطور که در مقدمه این فصل دیدیم، سقوط بات اولین بار در زنجیره ای از بحران های ارزی بود که جهان را در سال های 1997 و 1998 تکان داد. مصرف کنندگاناما تامین مالی تجارت - و نحوه مدیریت کشورها با این تامین مالی - می تواند مشکلاتی ایجاد کند.

خوراکی های کلیدی

  • در سیستم نرخ ارز شناور آزاد، نرخ ارز بر اساس تقاضا و عرضه تعیین می شود.
  • نرخ ارز توسط تقاضا و عرضه در یک سیستم شناور مدیریت شده تعیین می شود، اما دولت ها به عنوان خریداران یا فروشندگان ارزها در تلاش برای تأثیرگذاری بر نرخ ارز مداخله می کنند.
  • در سیستم نرخ ارز ثابت، نرخ مبادله بین ارزها مجاز به تغییر نیست. استاندارد طلا و سیستم برتون وودز نمونه هایی از سیستم های نرخ ارز ثابت هستند.

آن را امتحان کنید!

فرض کنید بانک مرکزی یک کشور متعهد است که ارزش پول خود، mon، را 2 دلار در ماه نگه دارد. همچنین فرض کنید که دارندگان ماه می ترسند که ارزش آن در شرف سقوط است و شروع به فروش ماه برای خرید دلار آمریکا می کنند. برای دوشنبه در بازار چه اتفاقی خواهد افتاد؟پاسخ خود را با دقت توضیح دهید و آن را با استفاده از نمودار تقاضا و عرضه برای بازار در ماه نشان دهید. بانک مرکزی کشور چه اقدامی انجام خواهد داد؟از نمودار خود برای نشان دادن نتیجه عملکرد بانک مرکزی استفاده کنید. چرا ممکن است این اقدام باعث ایجاد نگرانی در بین دارندگان ماه در مورد چشم انداز آینده آن شود؟این چه مشکلاتی برای بانک مرکزی کشور ایجاد خواهد کرد؟

مورد در نقطه: یورو

15-3-2n

مایکل سیمونز – یورو – CC BY-NC-ND 2. 0.

این چشمگیرترین پیشرفت در امور مالی بین المللی از زمان فروپاشی سیستم برتون وودز بود. یک ارز جدید به نام یورو در سال 1999 تجارت بین 11 کشور اروپایی - اتریش، بلژیک، فنلاند، فرانسه، آلمان، ایرلند، ایتالیا، لوکزامبورگ، هلند، پرتغال و اسپانیا را آغاز کرد. طی یک دوره انتقال سه ساله، هر کشورهمچنان ارز خود را داشت که با نرخ ثابت با یورو معامله می شد. در سال 2001، یونان به آن ملحق شد و در سال 2002، واحد پول کشورهای شرکت کننده به طور کلی ناپدید شد و یورو جایگزین آن شد. در سال 2007، اسلوونی مانند قبرس و مالت در سال 2008، اسلواکی در سال 2009 و استونی در سال 2011 یورو را پذیرفت. استثناهای قابل توجه بریتانیا، سوئد، سوئیس و دانمارک هستند. با این حال، بیشتر اروپا اکنون به عنوان رژیم نرخ ارز ثابت نهایی، منطقه ای با واحد پول واحد عمل می کند.

برای شرکت در این آزمایش رادیکال ، کشورهایی که به یورو تغییر می کنند ، مجبور شدند از استقلال قابل توجهی در سیاست های پولی و مالی خودداری کنند. در حالی که هر کشور همچنان بانک مرکزی خود را دارد ، آن بانکهای مرکزی بیشتر مانند بانکهای منطقه ای سیستم ذخیره فدرال در ایالات متحده فعالیت می کنند. آنها هیچ صلاحیتی برای انجام سیاست های پولی ندارند. این اختیار به یک بانک مرکزی جدید ، بانک مرکزی اروپا واگذار شده است.

شرکت کنندگان همچنین در اصل توافق کردند که محدودیت های سخت در سیاست های مالی خود داشته باشند. کسری آنها نمی تواند بیش از 3 ٪ تولید ناخالص داخلی اسمی باشد و کل بدهی ملی آنها نمی تواند از 60 ٪ تولید ناخالص داخلی اسمی تجاوز کند.

این واقعیت که بسیاری از کشورهای یورو از این محدودیت ها چشم پوشی کرده بودند ، هنگامی که رکود اقتصادی و بحران مالی در سال 2008 به وجود آمد ، یک مشکل اساسی برای ارز جدید بود. بزرگترین "گناهکار" یونان بود ، اما افراد دیگری مانند ایتالیا نیز وجود داشتند. این همچنین به توافق رعایت نشده بود. وضعیت مالی سایر کشورها ، مانند ایرلند ، با عمیق تر شدن رکود و مشکلات مالی ، ترشح شد. کشورهایی که به نظر می رسید بیشترین خطر را دارند که نتوانند بدهی های حاکمیت (دولت) خود را بپردازند ، زیرا آنها به عنوان پیج شناخته می شدند - پورتگال ، ایرلند ، ایتالیا ، یونان و اسپانیا - اما در سال 2011 یک دوره وجود داشت که حتی در سال 2011 وجود داشتنرخ بهره اوراق فرانسه به طور غیر طبیعی زیاد بود. به نظر می رسید که تمام جهان در بیشتر سال 2011 منتظر است تا ببیند یورو در کنار هم قرار خواهد گرفت و به ویژه ، اگر یونان به طور پیش فرض در بدهی خود باشد.

سرانجام ، در اوایل سال 2012 ، به نظر می رسید اوضاع آرام می شود. ملل اتحادیه اروپا (به استثنای انگلستان و جمهوری چک ، که جزئی از منطقه یورو نیستند) با پیمان جدیدی موافقت کردند که مجدداً به انضباط مالی نیاز داشته باشد اما این بار اجرای بیشتری با آن همراه است. اتحادیه اروپا در حال تنظیم مکانیسم ثبات اروپا بود: صندوق برای کمک به مشکلات نقدینگی کوتاه مدت که ملت ها با آن روبرو می شوند. یونان موافقت کرد که خواسته های سختی را برای کاهش کسری خود انجام دهد و سپس واجد شرایط دریافت وثیقه دوم اتحادیه اروپا شد. همچنین موفق شد با وام دهندگان بخش خصوصی خود مذاکره کند.

یورو برای کشورهای منطقه یورو که سعی در گذراندن این دوره دشوار دارند ، نعمت مختلط بوده است. به عنوان مثال ، تضمین می کند که دولت ایرلند در مورد سپرده های بانکی و بدهی بهتر دریافت کرده است ، زیرا ایرلند بخشی از سیستم یورو است. از طرف دیگر ، اگر ایرلند ارز شناور داشت ، استهلاک آن ممکن است صادرات ایرلندی را تقویت کند ، که به ایرلند کمک می کند تا از رکود اقتصادی خود خارج شود. نرخ ارز یورو احتمالاً از صادرات آلمان بهره مند شده است ، زیرا احتمالاً یک ارز آلمان با حق بیمه یورو تجارت می کند ، اما به صادرات کشورهایی که ارزهای مجرد آنها احتمالاً ضعیف تر خواهد بود ، آسیب می رساند.

همچنین ، حتی اگر یک ارز واحد وجود داشته باشد ، هر کشور در منطقه یورو بدهی خود را صادر می کند. بازار کوچکتر بدهی هر کشور ، هرکدام دارای حق بیمه های مختلف ، باعث می شود که آنها به خصوص در زمان های دشوار مالی ، نقدینگی کمتری داشته باشند. در مقابل ، دولت ایالات متحده یک صادرکننده واحد بدهی فدرال است.

حتی با تنظیم کلی پارامترهای کلی ، سیاست مالی برای 17 کشور عمدتاً یک موضوع جداگانه است. به عنوان مثال ، هر یک برنامه های بیمه بازنشستگی و بیکاری خود را دارند. در ایالات متحده ، اگر یک ایالت بیکاری بالایی را تجربه کند ، مزایای بیمه بیکاری فدرال بیشتر به آن ایالت منتقل می شود. اما اگر بیکاری در پرتغال افزایش یابد ، به عنوان مثال ، کسری بودجه آن تحت تأثیر منفی قرار خواهد گرفت و پرتغال برای ماندن در محدوده کسری تحمیل شده توسط اتحادیه اروپا باید اقدامات ریاضتی دیگری انجام دهد.

از اواسط سال 2012 ، سرنوشت یورو دوباره به طور روزانه اخبار حاکم بود و آزمایش ارز هنوز خارج از جنگل نبود. حتی با بازسازی و وثیقه ، آیا یونان قادر به انجام تعهدات بدهی خود خواهد بود؟با وجود اینکه برخی از کشورهای اتحادیه اروپا به رکود اقتصادی دیگری می روند ، آیا اقدامات ریاضتی که برای رعایت دستورالعمل های اتحادیه اروپا انجام می دادند ، با بدتر شدن توازن بودجه دولت ، با بدتر شدن درآمدهای مالیاتی با وضعیت بدتر شدن اقتصادهای خود ، خودکشی می شود؟آیا کشورهایی که اصلاحات بازار گرا را انجام می دادند که ممکن است نرخ رشد بلند مدت و بهره وری آنها را افزایش دهد؟این آخرین احتمال به نظر می رسید که به احتمال زیاد به مرور زمان کمک می کند ، اما مطمئناً اجرای آن نتیجه ای نبود.

جواب آن را امتحان کنید! مسئله

ارزش MON در ابتدا 2 دلار است. ترس از سقوط دوشنبه منجر به افزایش عرضه آن به S خواهد شد2فشار رو به پایین بر ارز. برای حفظ ارزش MON با 2 دلار ، بانک مرکزی MON را خریداری می کند ، بنابراین منحنی تقاضا را به D تغییر می دهد2واداین سیاست ، دو مشکل ایجاد می کند. اول ، این امر مستلزم آن است که بانک ارزهای دیگری را بفروشد و فروش هر دارایی توسط یک بانک مرکزی یک سیاست پولی انقباضی است. دوم ، این فروش دارایی های ارزهای خارجی را کاهش می دهد. اگر دارندگان مون ترس داشته باشند که بانک مرکزی تلاش خود را از دست بدهد ، آنها ممکن است دوشنبه را بفروشند ، منحنی عرضه را دورتر به سمت راست تغییر دهند و اقدامات جدی تر توسط بانک مرکزی را مجبور کنند.

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.