استراتژی است? در حالی که مدیران صحبت های زیادی در مورد این, و در حالی که به طور گسترده ای اذعان کرد که از اهمیت حیاتی است, عدم وضوح قابل توجهی در مورد چه استراتژی در واقع وجود دارد? این موضوع نگران کننده است زیرا داشتن درک روشنی از معنای "استراتژی" هم برای اتخاذ تصمیمات استراتژیک بهتر و هم به همان اندازه مهم است.
اساسا استراتژی در مورد انتخاب است. لحظاتی که باید انتخاب های گسسته ای را انجام دهید که به چپ یا راست بپیچید بدون اینکه بتوانید به راحتی به عقب برگردید اگر همه چیز همانطور که امیدوارید پیش نرود. تصمیمات استراتژیک تصمیمات تجاری هستند که ما را ملزم می کند یک گزینه را در مقابل گزینه دیگر بسنجیم و معضلات هولناک را حل کنیم. به همین دلیل است که اتخاذ و حتی بیشتر تصمیمات استراتژیک می تواند به وظایف طاقت فرسایی تبدیل شود که اغلب منجر به شکست می شود.
اولین و مهمترین, با توجه به "چنگال در جاده" شخصیت از تصمیم گیری های استراتژیک, استراتژیست نیاز به ادغام سه کلمه کلیدی را به فرهنگ لغت خود: گزینه ها , معیارها و تجارت . همانطور که در زیر بحث می کنیم انجام این کار به ما امکان می دهد تا در تصمیم گیری در مورد انتخاب ها کار بهتری انجام دهیم و تیم های خود را متقاعد کنیم که چرا این انتخاب ها درست هستند و روشن می کنند که چگونه باید اجرا شوند.
در مورد "چه"تصمیم بگیرید
اولین عنصر حیاتی هر انتخاب استراتژیک فکر کردن از طریق گزینه های بالقوه است که می تواند دنبال شود. اگر تنها یک گزینه وجود دارد, هیچ انتخابی می شود ساخته شده وجود دارد. به طور معمول, با این حال, دو یا چند گزینه را انتخاب کنید برای رسیدن به اهداف خاص وجود دارد. برای مثال زمانی که فکر میکنید پیشنهاد شغلی جدید را برای موقعیتی هیجان انگیز و با هزینه بالا بپذیرید میتوانید تصمیم بگیرید که در شغل فعلی خود بمانید یا شغل جدیدی را که پیشنهاد میشود انتخاب کنید. با این حال—و این همان چیزی است که ما اغلب هنگام مواجهه با چنین انتخابی فراموش می کنیم—شما همچنین می توانید گزینه های دیگری مانند خود اشتغالی یا ترک کار را به طور کلی کشف کنید.
در واقع انتخاب کنید که گزینه به دنبال, شما باید وضوح در اطراف اهداف خود را, یا معیارهای . معیارها به شما این حس را می دهند که در یک گزینه استراتژیک خاص به دنبال چه ویژگی هایی باشید. در مثال کار, یک لیست از معیارهای ممکن است شامل ملاحظات مانند حقوق و دستمزد, کیفیت تیم, امنیت شغلی و چشم انداز بلند مدت, رضایت از کار, زمان با خانواده و شادی از همسر خود. چه چیزی باعث یک تصمیم استراتژیک است که نه تنها این تصمیم مهم است برای شما و/یا محیط زیست خود را, بلکه این است که هیچ راه حل گلوله نقره ای که کنه تمام جعبه وجود دارد. بجای, گزینه های مختلف بالا در برخی از معیارها و کم در دیگران نمره. اگر اینطور نبود انتخاب ها واضح بود. هنگامی که این یک انتخاب واضح وجود ندارد, شما در نهایت نیاز به ایجاد تجارت بین گزینه های مختلف استراتژیک-یک مفهوم, که مرکزی برای انتخاب استراتژیک است. برای مثال یک فرصت شغلی برای ایجاد نیروی فروش برای شرکت شما در یک اقتصاد نوظهور ممکن است حقوق و هیجان بالایی را فراهم کند اما از دیدگاه خانواده چالش برانگیز خواهد بود. ماندن با شغل فعلی که در 15 سال گذشته انجام داده اید ممکن است برای خانواده ایمن و عملی باشد اما فکر ادامه همان روال قدیمی برای سالها بدون چشم انداز زیاد برای توسعه و افزایش حقوق نیز ترسناک است. و چه چیزی باعث این انتخاب بسیار پیچیده است که واقعا یک انتخاب است—معنی: شما می توانید هر دو شغل را ندارد, و, هنگامی که شما یک کار گرفته شده, شما به راحتی نمی توانید تصمیم خود را برگرداندن.
تصمیمات استراتژیک در مدیریت مشابه هستند. به عنوان مثال سرمایه گذاری در یک خط تولید جدید یا انتقال به یک منطقه جغرافیایی جدید نیز مستلزم مبادلات تجاری در اطراف رشد مورد انتظار و سوددهی و سرمایه گذاری و ریسک مورد نیاز است. منابع شرکت شما محدود است. بنابراین نمی توانید هر دو گزینه را انتخاب کنید یا به راحتی تصمیم خود را پس از شروع پیاده سازی برگردانید.
هنگام اتخاذ تصمیمات استراتژیک بسیار مهم است که در مورد گزینه ها و معاملاتی که در پی دارند شفاف باشیم. از یک طرف, ما نیاز به درخواست و چالش خودمان اگر ما به اندازه کافی گسترده در مورد گزینه های بالقوه فکر. در زندگی شخصی ما, ما اغلب خودمان را با انتخاب تنها چند گزینه گیر, مانند گرفتن یک پیشنهاد کار جدید است که تا کنون, و یا ماندن با یکی از قدیمی, که هر دو ممکن است به نظر می رسد بیش از حد جذاب. با این حال, اگر ما را هم به کشف, ممکن است دیگر گزینه های جذاب تر در دسترس وجود دارد. از طرف دیگر ما همچنین باید در مورد معیارهای مهم شفافیت کسب کنیم و باید بدانیم که در زمینه خاصی که خودمان پیدا می کنیم بیشترین اهمیت را دارد. برای مثال, در این مرحله از زندگی حرفه ای ما, ما بیشتر نگران حقوق و دستمزد و یا ما می خواهیم به صرف زمان بیشتری را با خانواده ما; و, چه حداقل سطح مرز که ما نیاز به انجام برسانند با توجه به معیارهای دیگر به منظور ایجاد یک انتخاب قابل اجرا?
شفاف سازی در مورد گزینه های بالقوه و اولویت های معیارها به ویژه هنگامی اهمیت دارد که ذینفعان متعددی در فرایند تصمیم گیری دخیل باشند — چه تیم مدیریتی شما و چه سایر کارمندان شرکت یا برای تصمیم گیری های خصوصی و خانواده شما. به عبارت ساده, وقتی سردرگمی و سو تفاهم در مورد اینکه چه کاری می توان انجام داد و چه چیزی باید حاصل شود وجود دارد, انجام معاملات مهم بین گزینه های مختلف دشوار می شود, اگر نه غیرممکن است. تصمیمات اغلب بدون روشن شدن تفکر اساسی "گرفته می شوند". مشکلات حاصل دو برابر است. اولین, شما را تا پایان ساخت انتخاب است که می تواند بهبود یافته است اگر شما زمان بیشتری را صرف کاوش و بحث در مورد زمینه تجارت. دوم, حتی اگر انتخاب شما ساخته شده است صدا, شما به احتمال زیاد برای اجرا به مشکلات زمانی که شما نیاز به متقاعد کردن دیگر اعضای سازمان که ممکن است ترجیح داده اند راه های مختلف رو به جلو (یک نقطه ما بازگشت به زیر).
در مقابل, هنگامی که شما وضوح در اطراف گزینه ایجاد کرده اند, معیارها و معاملات, شما کسب وضوح بسیار زیاد در فرایند تفکر استراتژیک خود را. صریح کردن معاملات پیش شرط درک چالش استراتژیک سازمان شما است, کاوش و بحث در مورد گزینه های مختلف و در نهایت انتخاب منطقی.
برای کمک به شما و تیم خود را کسب وضوح بیشتر در اطراف ساخت این انتخاب مهم استراتژیک, شما باید بپرسید و بحث در مورد سوالات زیر:
- چگونه ارزیابی می کنید اگر یک گزینه خاص انتخاب استراتژیک خوب خواهد بود? کدام معیارها برای شما مهم هستند? هنوز شما را در تیم خود توافق می کنید که اهداف مهم ترین, و کدام یک از اهمیت ثانویه?
- شما به اندازه کافی کشف گزینه های مختلف ممکن است و به وضوح پخش کردن تمام گزینه های بالقوه شما می توانید?
- شما روشن در مورد تجارت است که با هر گزینه? چه چیزی شما را به نفع خود و تسلیم با هر یک از?
ارتباط"چرا"
افسوس که فقط انتخاب استراتژیک پایان داستان نیست: اگر ضعیف در سازمان اجرا شود احتمالا استراتژی شکست خواهد خورد. در حالی که دلایل زیادی وجود دارد که چرا حتی استراتژی های خوب فکر شده اجرا نمی شوند اما یک موضوع مهم این است که مدیران ارشد نمی توانند بقیه سازمان را به کار گیرند و در مورد اقدامات جدید متقاعد کنند. مشکل اساسی این است که مدیرانی که در روند استراتژی پیرامون بررسی گزینه ها و معیارها شرکت نکرده اند و سنجش معاملات در برخی مواقع فقط با انتخابی روبرو می شوند که توسط دیگران انجام شده است. در واقع ممکن است حتی استدلالی را که منجر به انتخاب شده است ندانند اما با این وجود قرار است اجرا کنند.
با این حال, اگر این روند را طی نکرده باشند, به احتمال زیاد در مورد مهمترین اهداف و بهترین راه پیش رو باید متفاوت فکر می کنند. به عنوان مثال به جای نگاه کردن به پایداری بلند مدت یک استراتژی ممکن است بر امنیت شغلی کوتاه مدت برای تیم هایی که مدیریت می کنند تاکید کنند. در نتیجه اغلب گزینههایی را ترجیح میدهند که وضع موجود را حفظ کنند تا گزینههایی که منجر به تغییر عمیقی میشوند و به نوبه خود روند استراتژی گیر میافتد. ما در اینجا استدلال نیست که شما باید دادن به این فشارها, اما می خواهم به تاکید بر اهمیت ایجاد یک حس "روند عادلانه". تحقیقات نشان داده است که متهمان در دادگاه اگر درک کنند که در طول دادگاه به او گوش داده شده اند و نظرات و استدلال هایشان مورد توجه قرار گرفته است — حتی اگر در نهایت مجازات شدیدتر شود-به احتمال زیاد حکم را می پذیرند و احترام می گذارند. به همین ترتیب پذیرش یک انتخاب استراتژیک و احتمال اجرای این طرح نیز به احتمال زیاد بالاتر خواهد بود اگر مدیران ارشد بتوانند بیان کنند که طیف وسیعی از گزینه ها را در نظر گرفته اند. کسانی که در پایان دریافت می خواهند بدانند که جوانب مثبت و منفی هر گزینه قبل از انتخاب صمیمانه مورد بحث قرار گرفتند — به عبارت دیگر اینکه روند عادلانه ای را طی کردند. در حالی که برخی هنوز هم ممکن است با این دوره از عمل موافق نیست, به احتمال زیاد به راه رفتن دور دانستن است که نظر و استدلال خود را در نظر گرفته شد و صادقانه مورد بحث. در نهایت این حس روند عادلانه می تواند تاثیر مهمی داشته باشد به ویژه هنگامی که صحبت از اجرای انتخاب های دشوار می شود که بار سنگینی را بر دوش کارکنان می گذارد.
هنگام برقراری ارتباط انتخاب استراتژیک به سازمان شما سوالات زیر را بپرسید:
- در برقراری ارتباط از استراتژی خود را به کارکنان خود را, شما روشن کردن اهداف کلیدی است که شما سعی می کنید برای رسیدن به? شما روشن در مورد تنش های ذاتی بین این اهداف?
- می توانید خود را به وضوح توضیح فضای گزینه است که شما را بررسی کرده اند? این گزینه در نظر گرفته شامل گزینه های مختلف است که ذینفعان مختلف در سازمان شما ممکن است ترجیح می دهند?
- شما را در درک چرا برخی از ذینفعان ممکن است گزینه های دیگر از یکی از شما را انتخاب کرده اند ترجیح می دهند?
- می تواند شما را صمیمانه توضیح تجارت است که شما را ساخته اند که در نهایت شما را به انتخاب منجر?
"چگونه"را روشن کنید
حتی اگر شما را ساخته اند انتخاب روشن در مورد چه باید بکنید و متقاعد کننده ابلاغ چرا این بهترین راه رو به جلو, این است که هنوز هیچ تضمینی برای اجرای موفق. به خصوص اگر سازمان ها عمیقا در یک راه خاص از اجرای عملیات خود را تثبیت, این چالش برانگیز است برای تغییر چگونه "همه چیز انجام می شود" در سطح عملیاتی. سپس فقط تعریف استراتژی جدید کافی نیست اما به همان اندازه مهم است که در مورد اقداماتی که خارج از محدوده خواهد بود شفاف باشیم. بنابراین, که فعالیت متوقف خواهد شد و یا دیگر به عنوان یک نتیجه از انتخاب استراتژیک مجاز نیست? به عنوان مثال اگر شرکتی تصمیم بگیرد تمرکز فروش خود را از تمرکز بر خریداران شرکتهای بزرگ به مشتریان متوسط تغییر دهد نمایندگان فروش فقط نیازی به دانستن تمرکز جدید ندارند بلکه باید شفافیت داشته باشند که دنبال کردن مشتری سنتی دیگر اختیاری نیست. اگر این روشن ساخته شده است و مناسب در سیستم ها و فرایندهای حمایت کردن, گزینه پیش فرض است برای بازگشت به رویکرد قدیمی. به عبارت متفاوت, انتخاب استراتژیک است فقط در مورد بیان چه باید بکنید نه, اما به همان اندازه در مورد روشن چه کاری انجام ندهید مهم. در اینجا دوباره, رفتن را از طریق فرایند ترسیم گزینه, راه اندازی و معیارهای اولویت بندی, و کار کردن تجارت از گزینه های مختلف شما را قادر به رد کردن انتخاب ها و فعالیت های خاص, و برای انجام این کار به شیوه ای صریح و روشن, تا با دلیل حمایت. هنگامی که تصمیم گیری چگونه به پیاده سازی انتخاب استراتژیک خود را, سوالات زیر را بپرسید:
- شما روشن در مورد بیان کرد که انتخاب ساخته شده است رفتن به جلو و چه این نشان میدهد برای تک تک اعضای سازمان? هنوز سازه های خود را, سیستم ها و فرایندهای منعکس کننده اهمیت این انتخاب های جدید?
- شما نیز مورد که انتخاب بخشی از جهت گیری استراتژیک جدید را تشکیل نمی روشن? این" خارج از حد " فعالیت به وضوح ابلاغ?
همانطور که در عنوان مقاله اشاره می کنیم ماهیت استراتژی در مورد انتخاب این است که چه کاری انجام شود و چه کاری انجام ندهد — این در مورد دستیابی به وضوح در مورد معیارها و گزینه ها و انجام معاملات مطلع برای تصمیم گیری در مورد انتخاب استراتژیک است. علاوه بر این, این مهم است که برای متقاعد کردن چرا برای تقویت حس روند عادلانه برای کسانی که در سازمان که انتخاب های دیگر ترجیح داده اند. قادر به انتقال انتخاب استراتژیک شما از نظر مبادلات در اطراف طیف گسترده ای از گزینه های ساخته شده است, یک ابزار قدرتمند برای سیگنال به سازمان شما که شما عمیقا در مورد بهترین راه رو به جلو است فکر کرده اند و که شما دیدگاه های خود را به حساب زمانی که انتخاب های خود را گرفته اند. سرانجام, همانطور که شما کاوش عمیق تر به جنبه های اعدام واقعی, شما نیاز به وضوح دولت چه باید انجام شود و همچنین چه باید انجام شود (دیگر). در غیر این صورت, گزینه پیش فرض است که اغلب به ادامه با وضع موجود.
در پایان, چگونه شما می دانید اگر شما و سازمان شما در حال تبدیل شدن بیشتر استراتژیک در راه شما فکر می کنم و عمل? یک شاخص خوب توجه به زبانی است که هنگام صحبت در مورد استراتژی استفاده می کنید. در بحث خود را در مورد استراتژی, به نظر شما در گزینه های تمرکز, معیارها و تجارت? در حالی که هیچ تضمینی برای موفقیت وجود ندارد, این کلمات به تمرکز تفکر و گفتگوهای شما در مورد ماهیت استراتژی کمک می کند: انتخاب های خوب فکر شده را انجام دهید, سازمان خود را سوار کنید, و اجرای متمرکز را هدایت کنید.
البرخت اندرز استاد استراتژی و ابتکار در فیلم است. او برنامه مدیریت استراتژیک پیشرفته را رهبری می کند.
وی همچنین در تیم ملی فوتبال انگلستان بازی کرده است.
مرکز اطلاعات و دانش پژوهشی برای کسب اطلاعات بیشتر در نشریات بانک اطلاعات بین المللی