حاشیه سود یکی از مهم ترین معیارها برای هر کسب و کاری است. میزان سود شما در هر واحد فروش را اندازه گیری می کند و یک شاخص اساسی از سلامت مالی کلی شما است. در این راهنما، ما به این خواهیم پرداخت که چه چیزی حاشیه سود را تشکیل میدهد، چگونه محاسبه کنیم، و چرا اگر میخواهید کسب و کارتان موفق شود، نظارت و مدیریت در طول زمان ضروری است.
فهرست مطالب
سود چیست؟
حاشیه سود چیست؟
چرا حاشیه سود در تجارت مهم است؟
نحوه محاسبه حاشیه سود
انواع مختلف حاشیه سود چیست؟
چگونه می توانید حاشیه سودآوری را بهبود بخشید؟
چه چیزی باعث افزایش حاشیه سود می شود؟
وقتی حاشیه سود خیلی زیاد است، چه ریسکی وجود دارد؟
چه عواملی بر حاشیه سود تاثیر می گذارد؟
حاشیه سود سالم چیست؟
چه چیزی باعث کاهش حاشیه سود می شود؟
چگونه تجزیه و تحلیل سودآوری به حاشیه سود کسب و کار کمک می کند؟
اما، تجزیه و تحلیل سودآوری چیست؟
و چرا تجزیه و تحلیل سودآوری در تجارت مهم است؟
سود چیست؟
سود مبلغی است که پس از پرداخت قبوض و هزینه های یک شرکت قبل از کسر مالیات باقی می ماند. به عبارت دیگر، مبلغی است که پس از پرداخت تمام هزینه های اضافی باقی می ماند. این بدان معناست که اگر 10 دلار برای چیزی خرج کنید و در ازای آن 11 دلار دریافت کنید، سود شما 1 دلار است (از آنجایی که بیشتر از مبلغی که پرداخت کرده اید دریافت کرده اید).
اگر شرکتی سود کند، از نظر مالی خوب عمل می کند. از طرف دیگر، اگر شرکت ضرر کند، ممکن است نیاز به کاهش هزینه ها داشته باشد یا تعطیلی کامل را در نظر بگیرد. زیرا از دست دادن پول به این معنی است که جریان نقدی کافی برای پوشش هزینههای عملیاتی و بدهیهای شرکت (مانند وام) وجود ندارد.
حاشیه سود چیست؟
حاشیه سود نسبتی است که میزان پول دریافتی برای فروش را در مقایسه با هزینه انجام آن فروش نشان می دهد. به عنوان مثال، اگر یک ویجت را به قیمت 10 دلار فروختید و هزینه ای معادل 5 دلار داشتید، حاشیه سود شما 50٪ خواهد بود زیرا به ازای هر 10 دلار فروش ویجت، 5 دلار سود کسب کرده اید.
حاشیه سود یکی از رایج ترین معیارهایی است که برای ارزیابی عملکرد یک شرکت استفاده می شود، اما در خارج از تجارت نیز کاربردهای زیادی دارد. به عنوان مثال، در اقتصاد، می توان از آن برای مقایسه قیمت ها در دوره ها یا کشورها استفاده کرد. با این حال، در تجارت، درک چگونگی محاسبه حاشیه سود و معنای آنها برای شرکت شما بسیار مهم است. هر چه حاشیه بالاتر باشد، احتمالاً کسب و کار یا خط تولید شما سود بیشتری خواهد داشت.
چرا حاشیه سود در تجارت مهم است؟
دلایل زیادی وجود دارد که حاشیه سود در تجارت بسیار مهم است ، اما در اینجا هشت مورد از مهمترین آنها وجود دارد:
1. سودآوری یک تجارت را اندازه گیری می کند
اول و مهمتر از همه ، حاشیه سود سودآوری یک تجارت را اندازه گیری می کند. اگر یک شرکت حاشیه کم سود داشته باشد ، این بدان معنی است که آنها در حال از دست دادن پول هستند. اگر آنها حاشیه سود بالایی داشته باشند ، این بدان معنی است که آنها درآمد کسب می کنند. این مهم است زیرا به شما کمک می کند تا درک کنید که تجارت شما چقدر خوب کار می کند و آیا برای بهبود عملکرد آن نیاز به ایجاد هرگونه تغییر دارید.
2. این به محاسبه سلامت مالی یک شرکت کمک می کند
حاشیه سود معیار اصلی است که برای اندازه گیری سلامت مالی یک شرکت استفاده می شود. این به شما می گوید پس از کم کردن تمام هزینه های شما از درآمد شما ، چقدر پول باقی مانده است.
علاوه بر کمک به شما در تعیین اینکه آیا شرکت شما سود کسب می کند یا خیر ، این اطلاعات نیز می تواند برای اهداف دیگر استفاده شود. به عنوان مثال ، حاشیه سود به سرمایه گذاران کمک می کند تا تعیین کنند که چقدر می توانند در سرمایه گذاری خود در شرکت انجام دهند. طلبکاران همچنین می توانند از این اطلاعات استفاده کنند تا تصمیم بگیرند که آیا آنها به یک شرکت یا وام دهندگان وام می دهند یا خیر ، برای تعیین میزان بهره وام های خود چه میزان سود را دریافت می کنند.
3. این به تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری در یک تجارت کمک می کند یا خیر
حاشیه سود یک شاخص عالی است که به شما کمک می کند تصمیم بگیرید که آیا در یک تجارت سرمایه گذاری کنید یا خیر. به عبارت دیگر ، اگر این شرکت حاشیه سود بالایی داشته باشد ، ممکن است ارزش سرمایه گذاری در آن را داشته باشد زیرا آنها پول بیشتری کسب می کنند تا بتوانند با هزینه های فعلی و ساختار قیمت گذاری خود بتوانند. از طرف دیگر ، اگر حاشیه سود کم باشد ، ممکن است در مدل کسب و کار شما یا برخی از عوامل خارجی دیگر مشکلی داشته باشد. در هر صورت ، ایده خوبی است که بدانید چرا ممکن است این اتفاق بیفتد تا بتوانید قبل از اینکه خیلی دیر شود تغییراتی ایجاد کنید!
4- تعیین می کند که آیا شرکت برای زنده ماندن پول کافی کسب می کند یا خیر
مهمترین چیز در مورد حاشیه سود این است که به شما کمک می کند تا تعیین کنید که آیا تجارت شما در طولانی مدت زنده خواهد ماند یا خیر. اگر شرکت شما فروش بالایی دارد اما حاشیه های پایین است ، ممکن است بتوانید چند برابر کنید. سرانجام ، این هزینه ها با شما روبرو خواهد شد. از طرف دیگر ، اگر شرکت شما فروش کم اما حاشیه بالایی داشته باشد ، ممکن است رشد شما بیشتر شود. اما وقتی این اتفاق بیفتد ، رشد پایدار خواهد بود زیرا پس از پرداخت هزینه برای ادامه قوی ، پول کافی باقی می ماند.
5. حاشیه سود به شما می گوید که آیا هزینه های شما برای صنعت شما خیلی زیاد است یا خیلی کم است
حاشیه سود به شما می گوید که آیا هزینه های شما برای صنعت شما خیلی زیاد است یا خیلی کم است. همانطور که اشاره کردیم ، اگر حاشیه سود یک شرکت بسیار کم باشد ، آنها بیشتر از آنچه در آن شرکت می کنند هزینه می کنند. این می تواند به این دلیل باشد که آنها به کارمندان خود دستمزدهای بالاتری نسبت به رقبای خود می پردازند یا به مشتریان ارائه می دهند و معاملات بهتری را در مورد محصولات و خدمات ارائه می دهند. هرچه حاشیه سود پایین تر باشد ، بیشتر احتمال دارد که این شرکت نسبت به سایر مشاغل در صنعت خود به نوعی مزیت رقابتی داشته باشد.
اگر حاشیه سود یک شرکت بسیار زیاد باشد ، بیشتر از رقبا برای محصولات و خدمات خود هزینه می کند. این می تواند یک چیز خوب باشد. این ممکن است به این معنی باشد که مشتریان بیش از دیگران در صنعت خود به این تجارت اعتماد دارند یا اینکه به نوعی شهرت برای کار با کیفیت یا خدمات به مشتری دارند. اما همچنین یک روند نزولی وجود دارد: اگر یک شرکت قیمت را خیلی بالا جمع کند ، ممکن است مشتریان به دنبال سایر محصولات یا خدمات خود باشند.
6. حاشیه سود به شما ایده ای می دهد که از نظر درآمد چقدر اتاق برای رشد وجود دارد
حاشیه سود به شما ایده ای می دهد که از نظر درآمد چقدر اتاق برای رشد وجود دارد. این امر به این دلیل است که حاشیه سود به شما نشان می دهد که از هر فروش چقدر پول می گیرید ، به این معنی که اگر یک شرکت حاشیه سود بالاتری نسبت به رقبای خود داشته باشد ، می تواند بدون نیاز به پایین آمدن قیمت های خود ، فروش بیشتری را انجام دهد.
7. حاشیه سود می تواند به عنوان معیار عملکرد استفاده شود
حاشیه سود به عنوان معیار عملکرد استفاده می شود زیرا به ما می گوید که یک شرکت با هر دلار فروش چقدر سود کسب می کند. اگر یک تجارت را مدیریت می کنید ، می توانید از این اطلاعات استفاده کنید تا بدانید که شرکت شما در مقایسه با دیگران در صنعت یا بخش بازار شما چقدر خوب کار می کند.
8. حاشیه سود به شما کمک می کند تا تعیین کنید که چه قیمتی برای محصول یا خدمات خود تعیین کنید
اگر می خواهید محصول یا خدمات خود را با قیمت بالاتر از آنچه برای تولید آن برای شما هزینه دارد بفروشید ، حاشیه سود به شما کمک می کند تا تعیین کنید که این قیمت باید براساس میزان سود شما از هر فروش قبل از برداشت مالیات باشد (که بعد در مورد آن بحث خواهیم کرد).
نحوه محاسبه حاشیه سود
حاشیه سود یک معیار ارزشمند است که به شما کمک می کند تا درک کنید که برای هر دلار درآمد چقدر می کنید.
برای محاسبه حاشیه سود ، باید دو چیز را بدانید: فروش و کل هزینه ها. با نگاه کردن به صورت درآمد خود می توانید فروش خود را پیدا کنید. کل هزینه ها به عنوان مجموع هزینه ها و هزینه ها در یک دوره معین محاسبه می شود. پس از داشتن این ارقام ، محاسبه حاشیه سود ساده است:
(فروش - کل هزینه ها) ÷ درآمد) x 100
بیایید بگوییم که شما محصول 1000 دلار به ارزش خود می فروشید و برای تهیه آن 800 دلار هزینه دارد. حاشیه سود شما (1000 دلار - 800 دلار) ÷ 1000 $ 100 = 20 ٪ خواهد بود.
انواع مختلف حاشیه سود چیست؟
انواع مختلفی از حاشیه سود وجود دارد. ممکن است شما از آنها در کلاس یا تلویزیون شنیده باشید ، و احتمالاً تعجب می کنید که چگونه آنها کار می کنند.
1. حاشیه سود عملیاتی
حاشیه سود عملیاتی نسبتی است که نشان می دهد چه مقدار از هر دلار فروش یک شرکت به عنوان سود حفظ می کند. درآمد عملیاتی پول این شرکت از فعالیتهای تجاری روزانه خود ، از جمله فروش محصول و هزینه خدمات است.
حاشیه سود عملیاتی عامل مهمی است که باید هنگام سرمایه گذاری در سهام مورد توجه قرار گیرد زیرا به شما می گوید عملکرد یک شرکت چقدر سودآور است. اگر یک شرکت حاشیه سود عملیاتی بالایی داشته باشد ، به این معنی است که توانسته است از فروش خود درآمد بیشتری نسبت به شرکت هایی با حاشیه پایین داشته باشد. این می تواند نشان دهد که این شرکت مزایای رقابتی قابل توجهی نسبت به رقبای خود دارد و بنابراین احتمالاً در آینده بهتر عمل خواهد کرد.
فرمول: درآمد عملیاتی ÷ درآمد x 100 = حاشیه سود عملیاتی
به عنوان مثال ، اگر یک شرکت 1 میلیون دلار درآمد داشته باشد و 400000 دلار هزینه عملیاتی داشته باشد ، حاشیه سود عملیاتی آن 40 ٪ خواهد بود.
2. حاشیه سود ناخالص
حاشیه سود ناخالص یکی از مهمترین معیارهای تجاری است زیرا به شما می گوید پس از تمام هزینه های خود ، چقدر پول می گیرید. حاشیه سود ناخالص با گرفتن کل درآمد شما و کم کردن هزینه کالاهای فروخته شده (COG) محاسبه می شود.
سود ناخالص با کم کردن تمام هزینه ها از فروش خالص ، از جمله مواد مستقیم و نیروی کار مستقیم محاسبه می شود. فروش خالص برابر با کل درآمد منهای بازده ، تخفیف ، کمک هزینه و سایر کسر درآمد است.
فرمول حاشیه سود ناخالص سود ناخالص است - فروش خالص x 100
اگر شرکت شما 10،000 دلار فروش خالص داشته باشد و هزینه کالاهای فروخته شده آن 5000 دلار باشد ، حاشیه سود ناخالص آن 5،000 ÷ 10،000 $ x 100 = 50 ٪ خواهد بود.
مثال دیگر این است که اگر شرکت شما 3 میلیون دلار فروش سالانه داشته باشد و 1 میلیون دلار سود ناخالص داشته باشد ، حاشیه سود ناخالص شما 33 ٪ خواهد بود.
3. حاشیه سود خالص
حاشیه سود خالص ، همچنین به عنوان نسبت حاشیه سود خالص شناخته می شود ، نسبت درآمد خالص عملیاتی به کل فروش است. حاشیه سود خالص کارآیی عملکرد یک شرکت را در تولید سود از فروش آن اندازه گیری می کند. اندازه گیری می کند که پس از پرداخت تمام هزینه ها برای هر دلار از فروش های ساخته شده ، چه مقدار دلار باقی مانده است.
هرچه حاشیه سود خالص بالاتر باشد ، بهتر می شود. حاشیه سود خالص بالا به این معنی است که یک شرکت برای هر دلار از محصول فروخته شده درآمد بیشتری کسب می کند. همچنین این بدان معنی است که هزینه کمتری برای هزینه ها و هزینه ها دارد.
درآمد خالص ÷ درآمد x 100 = حاشیه سود خالص.
بنابراین ، اگر درآمد خالص یک شرکت 1 میلیون دلار و درآمد آن 5 میلیون دلار باشد ، حاشیه سود خالص آن 20 ٪ خواهد بود.
این یک متریک مهم است زیرا به شما کمک می کند تا درک کنید که از هر دلار فروش چقدر پول می گیرید. حاشیه سود خالص بالاتر به این معنی است که از هر فروش ارزش بیشتری می گیرید ، که این خبر خوب است! اما به یاد داشته باشید که این تنها شماره ای نیست که باید هنگام ارزیابی شغل خود به آن نگاه کنید. این مهم است که بدانید تمام شماره های شما با گذشت زمان چه کاری انجام می دهند ، نه فقط در انزوا.
4- حاشیه سود پیش پرداخت
حاشیه سود پیش فرض نسبتی است که اندازه گیری سودآوری تجارت شرکت قبل از مالیات را اندازه گیری می کند. این به سرمایه گذاران می گوید که شرکت چقدر می تواند سود سهام را بپردازد و تجارت خود را حفظ کند.
دانستن نقش حاشیه سود پیش پرداخت در تجارت ضروری است زیرا به شما کمک می کند تا تعیین کنید که آیا یک شرکت پول کافی برای سرمایه گذاری ، پرداخت کارمندان و تأمین هزینه های دیگر مربوط به اداره یک تجارت دارد یا خیر. همچنین به شما کمک می کند تا آیا این تجارت به طور کارآمد و مؤثر به اندازه کافی کار می کند تا بتواند کار خود را ادامه دهد.
این با تقسیم درآمد شرکت قبل از مالیات بر درآمد آن و ضرب آن 100 محاسبه می شود.
(درآمد قبل از مالیات/ درآمد) * 100
به عنوان مثال ، بیایید بگوییم شما شرکتی دارید که 100 میلیون دلار درآمد کسب می کند و قبل از مالیات 50 میلیون دلار درآمد دارد. حاشیه سود پیش پرداخت محاسبه می شود: (50 میلیون دلار / 100 میلیون دلار) * 100 = 50 ٪.
چگونه می توانید حاشیه سودآوری را بهبود بخشید؟
حاشیه سود بخش مهمی از مدل کسب و کار است. آنها به شما خواهند گفت که برای هر واحدی که تجارت شما می فروشد چقدر پول می گیرید. حاشیه سود با تقسیم درآمد خالص بر اساس درآمد فروش محاسبه می شود.
هرچه حاشیه سود بالاتر باشد ، تجارت شما بهتر انجام می شود و رقابتی تر با رقبای خود مقایسه می شود. اگر می خواهید حاشیه سود خود را بهبود بخشید ، در اینجا نکاتی وجود دارد که می تواند کمک کند:
1. کاهش هزینه های تولید
شما می توانید با کاهش هزینه های متغیر مانند هزینه مواد اولیه ، هزینه های کار و سایر هزینه های متغیر مرتبط با تولید محصول یا خدمات خود ، هزینه های تولید را کاهش دهید. در صورت داشتن فضای اداری که برای نیازهای شما بسیار بزرگ است ، می توانید هزینه های ثابت مانند اجاره یا پرداخت وام را کاهش دهید اما هنوز هم هر ماه هزینه آن را پرداخت کنید.
2. افزایش قیمت فروش
راه دیگر برای افزایش حاشیه سود افزایش قیمت فروش بدون افزایش هزینه های تولید است. مصرف کنندگان بدون اینکه احساس کنند از بین می روند ، هزینه های بیشتری را برای محصولات یا خدمات خود پرداخت می کنند. هیچ تغییری در کیفیت یا کمیت ارائه نمی شود در مقایسه با قبل از اینکه قیمت ها پایین تر از قیمت های فعلی امروز (که اکنون بالاتر است).
3. اهداف واقع بینانه را تعیین کنید
تعیین اهداف واقع بینانه به معنای تعیین اهداف بر اساس انتظارات واقع بینانه است نه چیزی غیرممکن فقط به این دلیل که شخص دیگری چنین می گوید یا می خواهد این کار را انجام دهد.
4. بهبود عملیات
اگر یک تجارت از کارآیی عملیاتی ضعیفی برخوردار باشد ، افزایش کیفیت محصولات یا خدمات خود هیچ کاری برای کمک به آنها در کسب درآمد بیشتر نخواهد کرد زیرا حتی از آنچه در حال حاضر در محل خود سود کافی کسب نمی کنند.
5- جریان پول نقد را از طریق مدیریت موجودی و خرید بهبود بخشید
موجودی یکی از بالاترین هزینه برای هر مشاغل است. مدیریت چاه موجودی شما هنگام کار با بودجه سخت حتی بسیار مهم است.
تا زمانی که محصولات قدیمی را به فروش نبرید ، از خرید محصولات جدید خودداری کنید.
با فروش آن با تخفیف ، استفاده از آن به عنوان نمونه یا دادن آن به عنوان هدیه ، از سهام اضافی خلاص شوید.
به دنبال راه هایی برای استفاده از موجودی کمتر در هر محصول بدون تغییر کیفیت یا ارزش آن باشید (به عنوان مثال ، خرید ظروف کوچکتر)
برای ردیابی موجودی خود از فناوری مانند اسکنرهای بارکد یا سیستم های RFID استفاده کنید و اطمینان حاصل کنید که دقیقاً می دانید هر مورد در هر زمان قرار دارد تا در هنگام سفارش ، وقت خود را به دنبال چیزهایی جستجو نکنید.
6. اطمینان حاصل کنید که گزینه های تأمین مالی مناسب را دارید
به عنوان یک صاحب مشاغل ، باید اطمینان حاصل کنید که گزینه های تأمین مالی مناسب دارید. شما نمی خواهید با بدهی بیش از حد یا جریان پول نقد خیلی کمی به پایان برسید زیرا یا می تواند به خط پایین شما آسیب برساند. شما همیشه باید سعی کنید تعادل سالم بین این دو حفظ کنید و اطمینان حاصل کنید که کسب و کار شما تا حد ممکن انجام می شود.
چه عواملی باعث افزایش حاشیه سود می شود؟
حاشیه سود میزان سود یک شرکت در مقایسه با کل درآمد خود است. هرچه حاشیه سود بالاتر باشد ، شرکت برای سرمایه گذاری و رشد بیشتر پول بیشتری دارد.
دلیل اصلی افزایش حاشیه سود این است که یک شرکت راهی برای کاهش قیمت محصول خود برای مشتریان پیدا کرده است. اگر محصولی را میسازید و آن را به قیمت 10 دلار میفروشید، و میتوانید با تغییر موادی که استفاده میکنید یا برون سپاری فرآیند تولید خود، 5 سنت پس انداز کنید، حاشیه سود خود را 5 سنت افزایش دادهاید.
یکی دیگر از راه های افزایش حاشیه سود زمانی است که یک شرکت هزینه هایی مانند هزینه های بازاریابی یا حقوق کارکنان را کاهش می دهد. کاهش این هزینه ها پول بیشتری را برای پروژه های دیگر در کسب و کار آزاد می کند و به آن امکان می دهد در تجهیزات جدید یا کمپین های بازاریابی با نتایج بهتر از قبل سرمایه گذاری کند.
علاوه بر این، افزایش حاشیه سود می تواند ناشی از افزایش قیمت های شرکت بدون تغییر قابل توجهی در کیفیت یا کمیت محصول باشد. اگر محصولی را به قیمت 10 دلار می فروشید و قیمت آن را به 15 دلار افزایش می دهید، اما کیفیت و کمیت محصول شما ثابت می ماند، حاشیه سود شما 50 درصد افزایش یافته است.
وقتی حاشیه سود خیلی زیاد است، چه ریسکی وجود دارد؟
وقتی حاشیه سود خیلی زیاد باشد، این خطر وجود دارد که شرکت از خود راضی شود. دلیلش این است که آنها بیشتر از آنچه نیاز دارند درآمد کسب می کنند و می توانند به این باور برسند که کسب و کارشان ضد گلوله است. که هیچ وقت هیچ اتفاق بدی برای آنها رخ نمی دهد. اما نمی توان پیش بینی کرد که رکود اقتصادی بعدی از کجا می آید یا تا کجا به صنعت شما می رسد.
وقتی حاشیه سود خیلی زیاد است، این خطر نیز وجود دارد که مزیت خود را از دست بدهید. شما می توانید آنقدر روی حفظ سود فعلی خود متمرکز شوید که سرمایه گذاری روی ایده ها یا فناوری های جدیدی را که ممکن است به شما در گسترش کسب و کارتان کمک کند، متوقف کنید. اگر مراقب رقبای خود نباشید و مطمئن شوید که آنها کار جدید یا متفاوتی انجام نمی دهند، آنها می توانند قبل از اینکه متوجه شوید مشتریان را از زیر بینی شما بدزدند! بنابراین اگر به افزایش حاشیه سود خود فکر می کنید، ضروری است اطمینان حاصل کنید که این کار را به گونه ای انجام می دهید که کسب و کار شما را در معرض خطر قرار ندهد.
چه عواملی بر حاشیه سود تاثیر می گذارد؟
اول از همه، تقاضا برای یک محصول یا خدمات مستقیماً بر میزان سود آن تأثیر می گذارد. اگر تقاضای زیادی برای چیزی که می فروشید وجود ندارد، برای فروش باید هزینه کمتری بپردازید. اما اگر تقاضا زیاد باشد، میتوانید هزینه بیشتری را شارژ کنید و حجم فروش خود را حفظ کنید.
دوم ، هزینه مواد مورد استفاده در تولید بر حاشیه سود شما تأثیر می گذارد. فرض کنید شما قادر به تهیه مواد با هزینه های پایین تر از رقبا هستید. در این حالت ، شما قادر خواهید بود برای محصولات خود هزینه کمتری داشته باشید ، فروش حجم بیشتری را حفظ کنید و ضمن حفظ همان حجم های بالا ، قیمت های خود را کمی افزایش دهید.
سوم ، در هنگام تعیین حاشیه سود ، هزینه های نیروی کار نیز ضروری است زیرا در صورت داشتن بیش از حد در مقایسه با رقبا ، می توانند سود را کاهش دهند. نیروی کار اغلب یکی از بزرگترین هزینه هایی است که شرکت ها هنگام تولید کالا یا ارائه خدمات متحمل می شوند. بنابراین باید با دقت مدیریت شود اگر مشاغل بخواهند در حالی که هنوز سود کسب می کنند ، رقابتی بمانند.
چهارم ، هزینه های سربار اداره یک تجارت نیز می تواند بر حاشیه سود تأثیر بگذارد. مواردی مانند اجاره ، آب و برق و بیمه همه می توانند در صورت عدم مدیریت صحیح ، سود خود را اضافه و بخورند. در این صورت ، ممکن است برای حفظ همان سطح سودآوری ، قیمت ها را افزایش دهد.
حاشیه سود سالم چیست؟
حاشیه سود سالم به اندازه کافی بالا است تا تجارت خود را به راحتی انجام دهد اما به اندازه کافی کم است که هنوز هم می توانید سود کسب کنید.
به عنوان یک قاعده کلی ، 20 ٪ خوب ، 10 ٪ متوسط و 5 ٪ یا کمتر کم است. داشتن حاشیه سود بالا به این معنی است که شما کاری درست انجام داده اید ، مانند ارائه خدمات برتر مشتری یا ارائه یک محصول منحصر به فرد و با ارزش. اما اگر حاشیه سود کم دارید ، این بدان معنی است که محصول شما در بازار خود رقابتی نیست یا اینکه بازار از زمان شروع فروش آن (یا هر دو) تغییر کرده است.
چه عواملی باعث حاشیه سود پایین می شود؟
رقابت قیمت: هنگامی که تجارت شما با سایر شرکت ها برای مشتریان رقابت می کند ، ممکن است قیمت ها را برای رقابت رقابتی کاهش دهید. در صورت فروش کالایی با تقاضای کم یا هزینه های ثابت بالا مانند مواد اولیه یا نیروی کار ، این می تواند به حاشیه سود شما آسیب برساند.
هزینه های نیروی کار: هزینه های کار بسته به نوع کار شما انجام می شود ، می تواند بسیار متفاوت باشد. فرض کنید شما از کارگران بسیار ماهر استفاده می کنید که بیشتر از کارگران غیر ماهر پرداخت می شوند. در این حالت ، شما هزینه های کار بالاتری خواهید داشت که اگر توسط صاحبان شرکت که می دانند چگونه عادات هزینه خود را به طور مؤثر بهینه کنند ، می تواند بر خط اصلی شما تأثیر منفی بگذارد (یعنی استخدام افراد کمتری اما بیشتر پرداخت آنها).
پرداخت اجاره/وام مسکن: اگر به جای اجاره آن از شخص دیگری (یعنی صاحبخانه) مالکیت خود را داشته باشید ، این هزینه به عنوان بخشی از هزینه های سربار شما هنگام محاسبه نسبت حاشیه سود (درآمد خالص/فروش) نشان می دهد.
مالیات: بسته به نوع تجارت شما ، ممکن است مشمول مالیات های مختلفی باشید که می تواند حاشیه سود شما را کاهش دهد. به عنوان مثال ، اگر شما تولید کننده ای هستید که محصولات را در ایالت دیگری به فروش می رساند ، علاوه بر مالیات های ایالتی یا محلی که در مورد تجارت شما اعمال می شود ، باید به این فروشها مالیات بپردازید.
پرداخت بهره: اگر وام یا خط اعتباری برای اهداف تجاری استفاده می کنید ، پرداخت سود حاشیه سود شما را کاهش می دهد.
استهلاک: این یک روش حسابداری است که برای گسترش هزینه دارایی (یعنی تجهیزات) در طول عمر مفید آن استفاده می شود. هزینه استهلاک بخشی از سربار شما هنگام محاسبه حاشیه سود است و می تواند خط پایین شما را پایین بیاورد.
استهلاک: این روش حسابداری هزینه دارایی های نامشهود (یعنی حق ثبت اختراع ، حق چاپ) را در طول عمر مفید آنها گسترش می دهد. هزینه استهلاک بخشی از سربار شما هنگام محاسبه حاشیه سود است و می تواند خط پایین شما را پایین بیاورد.
تبلیغات و بازاریابی: هزینه های زیادی برای تبلیغات و بازاریابی می تواند حاشیه سود شما را کاهش دهد زیرا این هزینه ها معمولاً بخشی از سربار شما محسوب می شوند.
بازده محصول: اگر محصولاتی را می فروشید که مشتریان می توانند بازگردند ، ممکن است مجبور شوید قیمت خرید آنها را بازپرداخت کنید و حاشیه سود خود را کاهش دهید.
تجزیه و تحلیل سودآوری چگونه به حاشیه سود یک تجارت کمک می کند؟
تجزیه و تحلیل سودآوری ابزاری برای مدیریت مالی است که به مشاغل کمک می کند تا جایی را که پول خرج می کنند و میزان سودآور عملیات آنها را شناسایی و تعیین می کنند. تجزیه و تحلیل سودآوری می تواند با شناسایی مناطقی که در آن جایی برای پیشرفت دارید ، به بهبود حاشیه سود شما کمک کند و همچنین می تواند به شما در تصمیم گیری آگاهانه در مورد امور مالی تجارت خود کمک کند.
هنگامی که تجزیه و تحلیل سودآوری را انجام می دهید ، عملیات فعلی خود را با نتایج سالهای گذشته یا ماه ها مقایسه می کنید. شما به تمام هزینه های مرتبط با اداره شغل خود نگاه می کنید و می بینید که آیا این هزینه ها با گذشت زمان کاهش می یابد یا خیر. اگر آنها کاهش نیافته باشند ، احتمالاً حاشیه سود نیز رنج خواهد برد.
مشاغل سودآور می توانند ضمن به حداکثر رساندن درآمد خود ، هزینه های خود را به حداقل برسانند. این بدان معناست که آنها هزینه های کمتری نسبت به سایر شرکت ها در صنعت خود دارند ، که به آنها امکان می دهد کمتر از رقبا شارژ کنند در حالی که هنوز پول کافی برای ماندن در آنجا کسب می کنند.
اما ، تجزیه و تحلیل سودآوری چیست؟
تجزیه و تحلیل سودآوری تعیین می کند که یک شرکت چقدر سودآور است و هر محصول یا خدمات چقدر سود تولید می کند. این اطلاعات ضروری است زیرا به شرکت ها کمک می کند تا تصمیم بگیرند که چگونه در محصولات جدید سرمایه گذاری کنند ، محصولات موجود را به بازار عرضه کنند یا هزینه ها را کاهش دهند.
تجزیه و تحلیل سودآوری توسط مشاغل استفاده می شود تا بفهمد آیا آنها پول می گیرند یا نه ، در صورت عدم موفقیت ، در کجا اشتباه است.
این معمولاً توسط مشاغل مورد استفاده حداقل یک یا دو سال استفاده می شود (اگرچه نوپا می تواند از آن استفاده کند) زیرا این داده به اندازه کافی برای کار با آنها می دهد. آنها اطلاعات سالهای گذشته را دارند که می توانند در برابر موارد فعلی مقایسه کنند و تصویری واضح از آنچه اکنون اتفاق می افتد به آنها می دهد.
شرکت های بزرگ با بخش های مختلف غالباً از تجزیه و تحلیل سودآوری در مشاغل خود استفاده می کنند ، و همچنین شرکت های کوچکتر که فقط می خواهند درک بهتری از آنچه در پشت صحنه اتفاق می افتد.
و چرا تجزیه و تحلیل سودآوری در تجارت مهم است؟
تجزیه و تحلیل سودآوری ابزاری مهم برای صاحبان مشاغل و مدیران است ، زیرا به آنها کمک می کند تا درک کنند که پول در کجا ساخته و از بین می رود. این می تواند به آنها در تصمیم گیری بهتر در مورد بهبود عملکرد شرکت خود کمک کند.
موارد زیر هشت دلیل است که تجزیه و تحلیل سودآوری در تجارت ضروری است:
1. تجزیه و تحلیل سودآوری در تجارت مهم است زیرا به شما کمک می کند تا عملکرد تجارت را تعیین کنید
تجزیه و تحلیل سودآوری در تجارت بسیار مهم است زیرا به تعیین عملکرد آن کمک می کند. این امر به این دلیل است که به شما امکان می دهد مناطقی را که می توانید بهبود یا بهتر انجام دهید ، شناسایی کنید. پس از تشخیص این مناطق ، می توانید برای اصلاح آنها قدم بردارید. این به بهبود سودآوری کلی شما کمک می کند و تجارت شما را موفق تر می کند.
2. تجزیه و تحلیل سودآوری در تجارت مهم است زیرا به شما کمک می کند تا در مورد تجارت خود تصمیمات بهتری بگیرید
تجزیه و تحلیل سودآوری به شما کمک می کند تا در مورد تجارت خود تصمیمات بهتری بگیرید زیرا این امکان را به شما می دهد تا در هر محصول یا خدماتی که می فروشید چقدر پول می گیرید یا از دست می دهید. به این ترتیب ، اگر یک محصول بدون توجه به چه مقدار تلاش خود را برای فروش آن از دست می دهد ، به شما امکان می دهد تا روی سایر محصولات که درآمد بیشتری نسبت به گذشته کسب می کنند ، تمرکز کنید. این می تواند به صرفه جویی در وقت و هزینه و کاهش هرگونه استرس ناشی از کار بر روی پروژه هایی که به همان اندازه سود سایرین به دست نمی آورند ، کمک کند.
3. تجزیه و تحلیل سودآوری در تجارت مهم است زیرا به شما کمک می کند تا تعیین کنید که آیا تجارت شما در حال رشد است یا راکد
یکی از دلایل مهمی که چرا تجزیه و تحلیل سودآوری در تجارت حیاتی است این است که به شما کمک می کند تا تعیین کنید آیا کسب و کار شما در حال رشد است یا رکود. این کلید موفقیت شرکت شما است زیرا اگر در حال رشد نباشید، درآمدی به دست نمی آورید، و در نهایت، این بدان معناست که یا باید تعطیل شوید یا بدهی بیشتری بپذیرید.
اما فرض کنید می توانید بفهمید که چگونه کسب و کار خود را توسعه دهید و بدون تعهد پول بیشتری به دست آورید. این به شما امکان می دهد بدون نگرانی در مورد عواقب منفی ناشی از گرفتن بدهی یا تعطیلی کامل به رشد خود ادامه دهید. بنابراین فهمیدن اینکه آیا کسب و کار شما سودآور است یا خیر، به شما کمک می کند تعیین کنید که آیا باید تعطیل شود یا نه به عنوان یک نهاد فعال در بازار اداره می شود.
4. تجزیه و تحلیل سودآوری در تجارت مهم است زیرا به شما کمک می کند ببینید آیا کسب و کار شما سود می کند یا خیر
تجزیه و تحلیل سودآوری در تجارت بسیار حیاتی است زیرا به شما کمک می کند تا ببینید آیا کسب و کار شما سود می کند یا خیر. اگر صاحب کسب و کار جدیدی هستید، باید سودآوری شرکت خود را تجزیه و تحلیل کنید. این می تواند به شما کمک کند بدانید که آیا کسب و کار شما درآمدی کسب کرده است یا خیر. با انجام این تجزیه و تحلیل، شما همچنین خواهید توانست متوجه شوید که چه کارهای دیگری برای سوددهی شرکت باید انجام شود.
5. تجزیه و تحلیل سودآوری در تجارت مهم است زیرا به شما کمک می کند ببینید آیا مشتریان شما از محصولاتی که به آنها می فروشید راضی هستند یا خیر.
دلیل اینکه تجزیه و تحلیل سودآوری در تجارت حیاتی است این است که به شما کمک می کند ببینید آیا مشتریان شما از محصولاتی که می فروشید راضی هستند یا خیر. اگر بدانید از هر فروش چقدر سود می کنید، می توانید تعیین کنید که آیا مشتریان شما از خرید خود راضی هستند یا خیر. حاشیه سود بالا به این معنی است که مشتریان شما احتمالاً در آینده برای محصولات بیشتری باز خواهند گشت.
کسب و کارهای سودآور همیشه به دنبال راه هایی برای افزایش حاشیه سود خود از طریق کاهش هزینه ها و یافتن راه های جدید برای افزایش حجم فروش هستند. اگر شرکتی نتواند با این تغییرات همراهی کند، خطر از دست دادن سهم بازار یا ورشکستگی کلی را دارد. تجزیه و تحلیل سودآوری می تواند به شرکت ها کمک کند تا وضعیت فعلی خود را ارزیابی کنند تا تعیین کنند قبل از بدتر شدن اوضاع، کدام حوزه ها نیاز به بهبود دارند!
6. تجزیه و تحلیل سودآوری در تجارت مهم است زیرا به شما کمک می کند تصمیم بگیرید کدام محصولات را بفروشید و کدام محصولات را نفروشید.
دلایل زیادی وجود دارد که تجزیه و تحلیل سودآوری در تجارت ضروری است. یکی این است که به شما کمک می کند تا تصمیم بگیرید که کدام محصولات را بفروشید و کدام یک را بفروشید. هنگامی که یک تجارت را اداره می کنید ، باید بتوانید تصمیمات هوشمندانه ای در مورد میزان پول می خواهید سرمایه گذاری کنید و چقدر پول می خواهید بگیرید. اگر شرکت شما پول زیادی را برای یک محصول خرج می کند و سود کافی نمی کند ، در دراز مدت مناسب شرکت شما نخواهد بود. اگر محصولی از سودآوری کم برخوردار باشد ، منطقی است که مشاغل آن را بفروشند یا بیشتر از تأمین کنندگان خریداری کنند.
به همین دلیل است که تجزیه و تحلیل سودآوری در تجارت ضروری است زیرا به شرکت ها کمک می کند تا به جای هدر دادن وقت ، تصمیم بگیرند که چه محصولاتی را روی فروش متمرکز می کنند و سعی می کنند چیزهای جدیدی را که برای خط پایین شرکتشان خوب کار نمی کنند ، انجام دهند.
7. تجزیه و تحلیل سودآوری در تجارت مهم است زیرا به شما کمک می کند تا تعیین کنید که چقدر پول باید در بازاریابی و تبلیغات برای محصول/خدمات خود سرمایه گذاری شود
اگر نمی دانید چه نوع بازگشتی را بدست می آورید ، نمی توانید پول را در بازاریابی و تبلیغات پرتاب کنید. به همین دلیل استفاده از تجزیه و تحلیل سودآوری برای تعیین میزان پول به سمت بازاریابی و تبلیغات بسیار مهم است. اگر می توانید بفهمید که چه مقدار از وجوه شما برای بازاریابی هزینه می شود و چه مقدار برای چیزهای دیگر استفاده می شود ، می توانید آنها را به طور مناسب اختصاص دهید.
بنابراین ، اگر نمی دانید چقدر برای بازاریابی و تبلیغات هزینه کنید ، نمی توانید محصول یا خدمات خود را به طور مؤثر تبلیغ کنید. اگر می خواهید بهترین بازده سرمایه گذاری برای برند خود باشد ، باید بدانید که چقدر برای شما هزینه خواهد کرد. اگر بودجه تبلیغات شما خیلی زیاد است ، می تواند منجر به بازخورد منفی از طرف مشتریانی شود که هیچ ارزشی در فروش آنها نمی بینند. اگر خیلی کم باشد ، پس هیچ کس کسی آن را ببیند یا به یاد داشته باشد که بعد از دیدن یک یا دو بار یک تبلیغ را ببینید.
8- تجزیه و تحلیل سودآوری در تجارت مهم است زیرا به شما کمک می کند تا تعیین کنید که چقدر پول باید برای تحقیق و توسعه برای محصولات/خدمات جدید سرمایه گذاری شود
تحقیق و توسعه (R& D) جنبه مهمی در هر تجارت است. هرچه تحقیق و توسعه بیشتری انجام دهید ، احتمال ایجاد محصولات یا خدمات جدید را ایجاد می کنید که باعث می شود تجارت شما سودآورتر شود.
با این حال ، تعیین میزان سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه می تواند چالش برانگیز باشد. عوامل زیادی از جمله اندازه بودجه شما و میزان هزینه برای محصولات یا خدمات جدید وجود دارد.
تجزیه و تحلیل سودآوری به شما این امکان را می دهد که ببینید هر محصول چقدر برای شرکت شما درآمد داشته است تا بتوانید تصمیم بگیرید که کدام یک ارزش سرمایه گذاری در تحقیقات بیشتر در مورد آنها را دارند (و کدام ها نیستند).
چرا حاشیه سود مهم است؟- راهنمای کامل - نتیجه گیری
در نتیجه، حاشیه سود ضروری است زیرا به شما کمک می کند سلامت شرکت خود را بسنجید و ببینید چقدر پول در می آورید. همچنین در تعیین اهداف و اندازه گیری پیشرفت شما در رسیدن به آنها مفید است. حاشیه سود یک معیار بسیار مهم است که بسیاری از کسب و کارها آن را دنبال می کنند. محاسبه و درک آن همیشه آسان نیست، اما می تواند یک راه سودمند برای ارزیابی سلامت مالی کسب و کار شما باشد.
اگر قبلا هرگز حاشیه سود خود را محاسبه نکرده اید، این راهنما به شما کمک می کند تا بفهمید چه چیزی در معادله وجود دارد و چگونه می تواند به کسب و کار شما کمک کند تا پول بیشتری کسب کند.
'>